بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
فداکارى بى نظیر در لیلة المبیت ... | علت عصبانیت غرب از زن ایرانی، درخشیدن او در میادین گوناگون با حفظ حجاب است ... | مردم دیندار و در میدان هستند ...
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۳۳تا۳۴
قد نعلم إنه لیحزنک الذى یقولون فإنهم لا یکذبونک و لکن الظالمین بایات الله یجحدون (۳۳)
و لقد کذبت رسل من قبلک فصبروا على ما کذبوا و اءوذوا حتى اءتاهم نصرنا و لا مبدل لکلمات الله و لقد جاءک من نباى المرسلین (۳۴)
ترجمه :
۳۳- میدانیم که گفتار آنها تو را غمگین مى کند ولى (غم مخور و بدان ) آنها تو را تکذیب نمى کنند بلکه ظالمان آیات خدا را انکار مى نمایند!. ۳۴- پیامبرانى پیش از تو نیز تکذیب شدند و در برابر تکذیبها صبر و استقامت کردند، و (در این راه ) آزار دیدند تا هنگامى که یارى ما به آنها رسید (تو نیز چنین باش ، و این یکى از سنتهاى الهى است ) و هیچ چیز نمیتواند سنن خدا را تغییر دهد و اخبار پیامبران به تو رسیده.
تفسیر
همواره در راه مصلحان مشکلات بوده
شک نیست که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در گفتگوهاى منطقى و مبارزات فکرى که با مشرکان لجوج و سرسخت داشت گاهى از شدت لجاجت آنها و عدم تاثیر سخن در روح آنان و گاهى از نسبتهاى ناروائى که به او مى دادند غمگین و اندوهناک مى شد، خداوند بارها در قرآن مجید پیامبرش را در این مواقع دلدارى مى داد، تا با دلگرمى و استقامت بیشتر، برنامه خویش را تعقیب کند، از جمله در نخستین آیه فوق میفرماید ما میدانیم که سخنان آنها تو را محزون و اندوهگین میکند (قد نعلم انه لیحزنک الذى یقولون ).
ولى بدان که آنها تو را تکذیب نمى کنند و در حقیقت آیات ما را انکار مى کنند و بنابراین طرف آنها در حقیقت ما هستیم نه تو (فانهم لا یکذبونک و لکن الظالمین بایات الله یجحدون ).
و نظیر این سخن در گفتگوهاى رائج میان ما نیز دیده مى شود که گاهى شخص (برتر) به هنگام ناراحت شدن نماینده اش به او مى گوید: غمگین مباش طرف آنها در واقع منم و اگر مشکلى ایجاد شود براى من است نه براى تو، و به این وسیله مایه تسلى خاطر او را فراهم مى سازد.
در تفسیر آیه فوق مفسران احتمالات دیگرى نیز داده اند، ولى ظاهر آیه همان است که در بالا گفتیم .
این احتمال نیز از جهتى قابل ملاحظه است که : منظور از آیه این است که (مخالفان تو در حقیقت به صدق و راستى تو معتقدند، و در حقانیت دعوتت شک ندارند، اگر چه ترس از به خطر افتادن منافعشان مانع از تسلیم در مقابل حق مى شود و یا تعصب
و لجاجت اجازه قبول به آنها نمیدهد.)
از تواریخ اسلامى نیز استفاده مى شود که حتى مخالفان سرسخت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در باطن به صدق و راستى او در دعوتش معتقد بودند از جمله اینکه نقل کرده اند که روزى ابوجهل با پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) ملاقات کرد و با او مصافحه نمود کسى به او اعتراض کرد، چرا با این مرد مصافحه مى کنى ؟ گفت به خدا سوگند مى دانم که او پیامبر است و لکن ما زمانى تابع عبد مناف بوده ایم ! (یعنى پذیرفتن دعوت او سبب مى شود که ما تابع قبیله آنان شویم )، و نیز نقل شده که شبى ابوجهل و ابوسفیان و اخنس بن شریق که از سران سرسخت مشرکان بودند هر کدام به طور مخفیانه که هیچکس متوجه او نشود، و حتى این سه نفر از حال یکدیگر هم با خبر نبودند، براى شنیدن سخنان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در گوشه اى خزیده تا صبح تلاوت آیات قرآن را مى شنیدند، هنگامى که سپیده صبح دمید، پراکنده شدند، اما در راه بازگشت به هم رسیدند و هر کدام عذر خود را براى دیگرى شرح مى داد، سپس عهد کردند که این کار را تکرار نکنند زیرا اگر جوانان قریش از آن آگاه گردند سبب گرایش آنها به محمد خواهد شد.
شب دیگر هر کدام به گمان اینکه رفقایش آنشب نخواهد آمد براى شنیدن آیات قرآن به نزدیکى خانه پیامبر و یا مجمعى که مسلمانان داشتند آمد اما هنگام صبح باز سر آنان بر یکدیگر فاش شد و به سرزنش یکدیگر پرداختند و مجددا عهد و پیمان بستند که این آخرین بار بوده باشد.
ولى اتفاقا این کار در شب سوم باز تکرار شد، صبح (اخنس بن شریق ) عصاى خود را برداشت و به سراغ ابوسفیان آمد و به او گفت : صریحا با من بگو عقیده تو درباره سخنانى که از محمد شنیدى چیست ؟ گفت به خدا سوگند من چیزهائى شنیدم که آنها را به خوبى درک کردم ، و مقصود و مضمون آن را مى فهمم ، ولى آیاتى نیز شنیدم که معنى و مقصود آن را نفهمیدم .
اخنس گفت : من نیز به خدا سوگند چنین احساس میکنم ، سپس برخاست و به سراغ ابوجهل آمد و همین سؤ ال را از او کرد که راى تو درباره سخنانى که از محمد شنیدى چیست ؟ او در جواب گفت چه مى خواهى بشنوم ؟ حقیقت این است که ما و فرزندان عبد مناف در به چنگ آوردن ریاست با هم رقابت داریم آنها مردم را اطعام کردند ما نیز براى اینکه عقب نمانیم اطعام کردیم ، آنها مرکب بخشیدند ما نیز مرکب بخشیدیم ، آنها بخششهاى دیگر داشتند ما نیز داشتیم و به این ترتیب دوش به دوش یکدیگر پیش مى رفتیم .
اکنون آنها مى گویند ما پیامبرى داریم که وحى آسمانى بر او نازل مى شود، اما ما چگونه مى توانیم در این موضوع با آنها رقابت کنیم ؟!و الله لا نؤ من به ابدا و لا نصدقه : به خدا سوگند هرگز به او ایمان نخواهیم آورد و نه او را تصدیق خواهیم نمود، اخنس برخاست و مجلس او را ترک گفت .
در روایت دیگرى مى خواهیم که روزى (اخنس بن شریق ) با (ابوجهل ) روبرو شد، در حالى که هیچکس دیگر در آنجا نبود، به او گفت . راستش را بگو محمد صادق است یا کاذب ؟ هیچ کس از قریش در اینجا غیر از من و تو نیست که سخنان ما را بشنود.
ابوجهل گفت واى بر تو والله به عقیده من او راست مى گوید و هرگز دروغ نگفته است ولى اگر بنا شود خاندان محمد همه مناصب را به چنگ آورند: پرچم حج ، آب دادن به حجاج ، پرده دارى کعبه ، و مقام نبوت ، براى بقیه قریش چه باقى میماند؟!.
از این روایات و مانند آنها استفاده مى شود که بسیارى از دشمنان سرسخت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در باطن به صدق گفتار او معترف بودند اما رقابتهاى قبیلگى و مانند آن ، به آنها اجازه نمى داد، و یا شهامت آن را نداشتند که رسما ایمان آورند.
البته این را نیز مى دانیم که این گونه اعتقاد باطنى مادام که با روح تسلیم
آمیخته نشود کمترین اثرى نخواهد داشت ، و انسان را در سلک مومنان راستین قرار نمى دهد.
در آیه بعد، براى تکمیل این دلدارى ، به وضع انبیاى پیشین اشاره کرده مى گوید: این موضوع منحصر به تو نبوده است (رسولان پیش از تو را نیز تکذیب کردند) (و لقد کذبت رسل من قبلک ).
(اما آنها در برابر تکذیبها و آزارها استقامت ورزیدند تا نصرت و یارى ما به سراغشان آمد و سرانجام پیروز شدند) (فصبروا على ما کذبوا و اوذواحتى اتاهم نصرنا).
(و این یک سنت الهى است که هیچ چیز نمى تواند آن را دگرگون کند) (و لا مبدل لکلمات الله ).
بنابراین تو هم در برابر تکذیبها و آزارها و حملات دشمنان لجوج و سرسخت روح صبر و استقامت را از دست مده ، و بدان طبق همین سنت امدادهاى الهى و الطاف بیکران پروردگار به سراغ تو خواهد آمد، و سرانجام بر تمام آنها پیروز خواهى شد (و اخبارى که از پیامبران پیشین به تو رسیده است که چگونه در برابر مخالفتها و شدائد استقامت کردند و پیروز شدند گواه روشنى براى تو است ) (و لقد جائک من نبا المرسلین ).
در حقیقت آیه فوق به یک اصل کلى اشاره مى کند و آن اینکه همیشه رهبران صالح اجتماع که براى هدایت توده هاى مردم به وسیله ارائه مکتب و طرحهاى سازنده با افکار منحط و خرافات و سنن غلط جامعه بپا مى خاستند با مخالفت سرسختانه جمعى سودجو و زورگو که با پر و بال گرفتن مکتب جدید، منافعشان به خطر مى افتاد، روبرو مى شدند.
آنها براى پیشرفت مقاصد شوم خود از هیچ کارى ابا نداشتند، و از تمام
حربه ها: حربه تکذیب ، تهمت محاصره اجتماعى ، آزار و شکنجه ، قتل و غارت و هر وسیله دیگر استفاده مى کردند، اما حقیقت با جاذبه و کشش و عمقى که دارد سرانجام - طبق یک سنت الهى - کار خود را خواهد کرد، و این خارهاى سر راه برچیده خواهند شد، اما شک نیست که شرط اساسى این پیروزى بردبارى و مقاومت و استقامت است .
قابل توجه اینکه در آیه فوق از سنن تعبیر به کلمات الله شده است زیرا کلم و کلام در اصل به معنى تاثیرى است که با چشم یا گوش درک مى شود ( (کلم ) به معنى تاثیرات عینى ، و (کلام ) به معنى تاثیراتى است که با گوش درک مى شود) سپس توسعه پیدا کرده است ، و علاوه بر الفاظ به معانى نیز کلمه گفته مى شود، و حتى به (عقیده ) و (مکتب ) و (روش و سنت ) نیز اطلاق مى گردد.
منبع (کانال فضیلتها ...):
https://t.me/fazylatha
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۳۵ تا۳۶
إن کان کبر علیک إعراضهم فإن استطعت اءن تبتغى نفقا فى الارض اءو سلما فى السماء فتأتیهم بایة و لو شاء الله لجمعهم على الهدى فلا تکونن من الجاهلین (۳۵)
إنما یستجیب الذین یسمعون و الموتى یبعثهم الله ثم إلیه یرجعون (۳۶)
ترجمه :
۳۵ - و اگر اعراض آنها بر تو سنگین است چنانچه بتوانى نقبى در زمین بزن یا نردبانى به آسمان بگذار (و اعماق زمین و آسمانها را جستجو کن ) تا آیه (و نشانه دیگرى ) براى آنها بیاورى (ولى بدان این لجوجان ایمان نمى آورند) اما اگر خدا بخواهد آنها را (اجبارا) بر هدایت جمع خواهد کرد (اما هدایت اجبارى چه سود دارد؟) پس هرگز از جاهلان نباش .
۳۶ - تنها کسانى اجابت (دعوت تو) مى کنند که گوش شنوا دارند، اما مردگان (و آنها که روح انسانى را از دست داده اند ایمان نمى آورند و) خدا آنها را (در قیامت ) مبعوث مى کند سپس به سوى او باز میگردند.
تفسیر
مردگان زنده نما
این دو آیه دنباله دلدارى و تسلى دادن به پیامبر است که در آیات قبل گذشت . از آنجا که فکر و روح پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) از گمراهى و لجاجت مشرکان زیاد ناراحت و پریشان بود، و علاقه داشت با هر وسیله اى که شده است آنها را به صف مؤ منان بکشاند، خداوند میفرماید: (اگر اعراض و روگردانى زیاد بر تو سخت و سنگین است چنانچه بتوانى اعماق زمین را بشکافى و در آن نقبى بزنى و جستجو کنى و یا نردبانى به آسمان بگذارى و اطراف آسمانها را نیز جستجو کنى و آیه و نشانه دیگرى براى آنها بیاورى چنین کن ) (ولى بدان آنان به قدرى لجوجند که باز ایمان نخواهند آورد) (و ان کان کبر علیک اعراضهم فان استطعت ان تبتغى نفقا فى الارض او سلما فى السماء فتاتیهم بایة ).
نفق در اصل به معنى (نقب ، و راههاى زیرزمینى ) است ، و اگر به منافق گفته مى شود نیز به تناسب این است که علاوه بر راه و روش ظاهرى ، راه و روش مخفیانه اى نیز براى خود دارد و سلم به معنى نردبان است .
خداوند با این جمله به پیامبر خود مى فهماند که هیچگونه نقصى در تعلیمات و دعوت و تلاش و کوشش تو نیست ، بلکه نقص از ناحیه آنها است ، آنها تصمیم گرفته اند حق را نپذیرند. لذا هیچگونه کوششى اثر نمى بخشد، نگران نباش . ولى براى اینکه کسى توهم نکند که خداوند قادر نیست آنها را وادار به
تسلیم کند، بلافاصله مى فرماید: (اگر خدا بخواهد مى تواند همه آنها را بر هدایت مجتمع کند یعنى وادار به تسلیم در برابر دعوت تو و اعتراف به حق و ایمان کند) (و لو شاء الله لجمعهم على الهدى ).
ولى روشن است که این چنین ایمان اجبارى بیهوده است ، آفرینش بشر براى تکامل بر اساس اختیار و آزادى اراده میباشد، تنها در صورت آزادى اراده است که ارزش (مؤ من ) از (کافر) و (نیکان ) از (بدان ) و (درستکاران ) از (خائنان ) و (راستگویان ) از (دروغگویان ) شناخته مى شود، و گر نه در ایمان و تقواى اجبارى هیچگونه تفاوتى میان خوب و بد نخواهد بود، و این مفاهیم در زمینه اجبار ارزش خود را به کلى از دست مى دهند.
سپس مى گوید: (اینها را براى این گفتیم که تو از جاهلان نباشى ) یعنى : بیتابى مکن و صبر و استقامت را از دست مده و بیش از اندازه خود را به خاطر کفر و شرک آنها ناراحت مکن و بدان راه همین است که تو مى پیمائى (فلا تکونن من الجاهلین ).
شک نیست که پیامبر از این حقائق با خبر بود، اما خداوند اینها را به عنوان یادآورى و دلدارى براى پیامبرش بازگو مى کند، درست مانند این است که ما به کسى که فرزندش را از دست داده میگوئیم :
(غم مخور دنیا دار فنا است ، همه از دنیا خواهند رفت ، و علاوه تو نیز هنوز جوان هستى و فرزندان دیگرى خواهى داشت ، بنابراین زیاد بیتابى مکن ).
مسلما فانى بودن دار دنیا، یا جوان بودن طرف ، مطلبى نیست که بر او مخفى باشد تنها به عنوان یادآورى به او گفته مى شود.
با اینکه آیه فوق یکى از دلائل نفى جبر است بعضى از مفسران مانند فخر رازى آن را از دلائل مسلک جبر گرفته ! و روى کلمه و لو شاء... تکیه کرده و مى گوید: از این آیه معلوم مى شود که خداوند نمى خواهد کفار
ایمان بیاورند!
غافل از اینکه (مشیت و اراده ) در آیه فوق مشیت و اراده اجبارى است ، یعنى خداوند نمى خواهد مردم به زور و اجبار ایمان بیاورند، بلکه مى خواهد با اراده و میل خودشان ایمان بیاورند، بنابراین آیه گواه روشنى بر نفى عقیده جبریون است .
در آیه بعد براى تکمیل این موضوع و دلدارى بیشتر به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى گوید: (آنها که گوش شنوا دارند دعوت تو را اجابت مى کنند و مى پذیرند) (انما یستجیب الذین یسمعون ).
(و اما آنها که عملا در صف مردگانند ایمان نمى آورند، تا زمانى که خداوند آنها را در روز قیامت برانگیزاند و به سوى او بازگشت کنند) (و الموتى یبعثهم الله ثم الیه یرجعون )
آن روز است که با مشاهده صحنه هاى رستاخیز ایمان مى آورند، ولى ایمانشان هم سودى ندارد، زیرا همه کس با مشاهده آن صحنه عظیم ایمان مى آورد، نوعى ایمان اضطرارى .
شاید نیاز به شرح نداشته باشد که منظور از موتى (مردگان ) در آیه بالا مردگان جسمانى نیست ، بلکه مردگان معنوى است ، زیرا دو نوع حیات و مرگ داریم : حیات و مرگ مادى ، حیات و مرگ معنوى ، همچنین شنوائى و بینائى نیز دو گونه است : مادى و معنوى به همین دلیل بسیار مى شود در مورد کسانى که چشم و گوش دارند و یا زنده و سالمند اما حقائق را درک نمى کنند مى گوئیم : آنها کور و کرند و یا اصلا مرده اند، زیرا واکنشى را که باید یک انسان
شنوا و بینا، یا یک انسان زنده ، در برابر حقائق از خود نشان دهد نمى دهند، در قرآن مجید این گونه تعبیرات فراوان دیده مى شود، و شیرینى و جاذبه خاصى دارد، بلکه قرآن به حیات مادى و بیولوژیکى که نشانه آن تنها خور و خواب و نفس کشیدن است چندان اهمیت نمى دهد، همواره روى حیات و زندگى معنوى و انسانى که آمیخته با تکلیف و مسئولیت و احساس و درد و بیدارى و آگاهى است تکیه مى کند.
ذکر این نکته نیز لازم است که : نابینائى و ناشنوائى و مرگ معنوى از خودشان سرچشمه مى گیرد، آنها هستند که بر اثر ادامه گناه ، و اصرار و لجاجت در آن ، به این مرحله مى رسند، زیرا همانطور که اگر انسانى مدتها چشم خود را ببندد تدریجا بینائى و دید خود را از دست خواهد داد و شاید روزى به کلى نابینا شود، اشخاصى که چشم جان خود را در برابر حقائق ببندند تدریجا قدرت دید معنوى خود را از دست خواهند داد!.
منبع (کانال فضیلتها ...):
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۳۷
و قالوا لو لا نزل علیه ءایة من ربه قل إ ن الله قادر على اءن ینزل ءایة و لکن اءکثرهم لا یعلمون (۳۷)
ترجمه:
۳۷ - و گفتند چرا نشانه (و معجزه اى ) از طرف پروردگارش بر او نازل نمیگردد، بگو خداوند قادر است که نشانه اى نازل کند، ولى بیشتر آنها نمى دانند.
تفسیر
در این آیه یکى از بهانه جوئى هاى مشرکان مطرح شده است ، به طورى که در بعضى از روایات آمده جمعى از رؤ ساى قریش هنگامى که از معارضه و مقابله با قرآن عاجز ماندند به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) گفتند اینها فایده ندارد اگر راست مى گوئى معجزاتى همانند عصاى موسى ، و ناقه صالح ، براى ما بیاور، قرآن در این باره مى گوید: آنها گفتند: چرا آیه و معجزه اى از طرف پروردگار بر این پیامبر نازل نشده است ؟! (و قالوا لو لا نزل علیه آیة من ربه ).
روشن است که آنها این پیشنهاد را از روى حقیقت جوئى نمى گفتند، زیرا پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به اندازه کافى براى آنها معجزه آورده بود، و اگر چیزى جز قرآن با آن محتویات عالى در دست او نبود، همان قرآنى که در چندین آیه آنها را رسما دعوت به مقابله کرده ، و به اصطلاح تحدى نموده است و آنها در برابر آن عاجز مانده اند، براى اثبات نبوت او کافى بود، اما این بوالهوسان بهانه جو از یکسو مى خواستند قرآن را تحقیر کنند، و از سوى دیگر از قبول دعوت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) سر باز زنند، لذا پى در پى درخواست معجزه تازه مى کردند، و مسلما اگر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) تسلیم خواسته هاى آنها میشد با جمله هذا سحر مبین همه را انکار مى کردند همانطور که از آیات دیگر قرآن استفاده مى شود.
لذا قرآن در پاسـخ آنها مى گوید: به آنها بگو خداوند قادر است آیه و معجزه اى (که شما پیشنهاد مى کنید) بر پیامبر خود نازل کند (قل ان الله قادر على ان ینزل آیة ).
ولى این کار یک اشکال دارد که غالب شما از آن بى خبرید و آن اینکه اگر به اینگونه تقاضاها که از سر لجاجت مى کنید ترتیب اثر داده شود سپس ایمان نیاورید همگى گرفتار مجازات الهى شده ، نابود خواهید گشت ، زیرا این نهایت بى حرمتى نسبت به ساحت مقدس پروردگار و فرستاده او و آیات و معجزات او است ، لذا در پایان آیه مى فرماید ولى اکثر آنها نمى دانند (و لکن اکثر هم لا یعلمون ).
اشکال:
به طورى که از تفسیر مجمع البیان استفاده مى شود از قرنها پیش بعضى از مخالفان اسلام این آیه را دستاویز کرده و به آن استدلال نموده اند که پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) هیچ معجزه اى نداشته است ، زیرا هنگامى که از او تقاضاى اعجاز مى کنند او تنها با گفتن اینکه خداوند توانائى بر چنین چیزى دارد و اکثر شما نمى دانید قناعت ، اتفاقا بعضى از نویسندگان اخیر دنباله این افسانه کهن را گرفته . و در نوشته خود این ایراد را بار دیگر زنده کرده اند.
پاسـخ:
اولا - آنها که چنین ایرادى مى کنند گویا آیات قبل و بعد را درست مورد بررسى قرار نداده اند که سخن از افراد لجوجى به میان آمده که به هیچوجه حاضر به تسلیم در برابر حق نبودند، و اگر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در برابر خواسته هاى آنها تسلیم نشده نیز به همین دلیل بوده است و گرنه در کجاى قرآن داریم که افراد حق جو و حق طلب از پیامبر تقاضاى معجزه کرده باشند و او خواسته آنها را رد کرده باشد در آیه 111 همین سوره انعام در باره اینگونه افراد مى خوانیم
و لو اننا نزلنا الیهم الملائکة و کلمهم الموتى و حشرنا علیهم کل شى ء قبلا ما کانوا لیؤ منوا
ثانیا - به طورى که از روایات اسلامى استفاده مى شود این پیشنهاد از طرف جمعى از روساى قریش بود و آنها به خاطر تحقیر و نادیده گرفتن قرآن چنین پیشنهادى را مطرح کرده بودند و مسلم است پیامبر در برابر پیشنهادهائى که از چنین انگیزه هائى سرچشمه بگیرد تسلیم نخواهد شد.
ثالثا - کسانى که این ایراد را میکنند گویا سایر آیات قرآن را از نظر دور داشته اند که چگونه خود قرآن به عنوان یک معجزه جاویدان صریحا معرفى شده و بارها از مخالفان دعوت به مقابله گردیده و ضعف و ناتوانى آنها را آشکار ساخته است و نیز آیه اول سوره اسراء را فراموش کرده اند که صریحا مى گوید خداوند پیامبرش را از مسجدالحرام به مسجد اقصى در یک شب برد.
رابعا - این باورکردنى نیست که قرآن مملو از معجزات و خارق عادات انبیاء و پیامبران بوده باشد و پیامبر اسلام بگوید من خاتم پیامبرانم و برتر از همه آنها، و آئین من بالاترین آئین است ، اما در برابر خواسته حقجویان کمترین معجزه اى از خود نشان ندهد آیا در اینصورت در نظر افراد بیطرف و حقیقت طلب نقطه ابهام مهمى در دعوت او پیدا نمیشد؟!
اگر او معجزه اى نمى داشت مى بایست مطلقا سخنى از معجزات انبیاى دیگر نگوید تا برنامه خویش را بتواند توجیه نماید و راههاى اعتراض را بر خود ببندد، اینکه او با دست و دل باز مرتبا از اعجاز دیگران سخن میگوید و خارق عادات موسى بن عمران و عیسى بن مریم و ابراهیم و صالح و نوح (علیهم االسلام ) را بر مى شمرد، دلیل روشنى است که او از نظر معجزات خود کاملا مطمئن بوده است .
لذا در تواریخ اسلامى و روایات معتبر و نهج البلاغه خارق عادات مختلفى از پیامبر نقل شده است که مجموع آنها در سر حد تواتر است.
منبع (کانال فضیلتها ...):
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یُؤْمِنُونَ «مریم-۳۹»
و آنان را از روز ندامت و حسرت بترسان، آن هنگام که کار (از کار) بگذرد (و همه چیز پایان یابد) در حالى که (اکنون) آنان در غفلتند و ایمان نمىآورند.
Warn them of the Day of Regret, when the matter will be decided, while they are [yet] heedless and do not have faith.(maryam-39)
فرصت غنیمت است دوستان در این چمن
فردا چو برگ گل همه بر باد رفته ایم
(مرحوم الهی قمشه ای)
منبع (کانال فضیلتها ...):
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند :
ثلاثٌ مَنْ لَمْ تَکُنْ فیهِ فَلَیْسَ مِنّى وَ لا مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ. قیلَ: یا رَسولَ اللّهِ، وَ ما هُنَّ؟ قالَ: حِلْمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجاهِلِ وَ حُسْنُ خُلْقٍ یَعیشُ بِهِ فِى النّاسِ وَ وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنْ مَعاصِى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ؛
سه چیز است که هر کس نداشته باشد نه از من است و نه از خداى عزّوجلّ. عرض شد: اى رسول خدا! آنها کدامند؟ فرمودند :
بردبارى که به وسیله آن جهالت نادان را دفع کند.
اخلاق خوش که با آن در میان مردم زندگى کند.
پارسایى که او را از نافرمانى خدا باز دارد.
خصال ، ص ۱۴۵ ، ح ۱۷۲
منبع (کانال فضیلتها ...):
حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام ) :
«هر امامی را عهدی است در گردن دوستان و شیعیان خود. و به درستی که: از تمام وفای به عهد ایشان، زیارت قبور ایشان است. پس هر که زیارت ایشان را از روی رغبت و از راه تصدیق به آنچه گفته اند کندهمه ایشان شفیعان ایشان خواهند بود در روز قیامت»
منبع (کانال فضیلتها ...):
رسول الله (صلی الله علیه و آله ):
«هر کس زیارت کند قبر مرا بعد ازوفات من،
مثل کسی است که هجرت کند به سوی من در حیات من، پس اگر استطاعت به زیارت آمدن مرا نداشته باشید، (هرکجا هستید) بر من سلام کنید که سلام شما بر من می رسد» [بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۱۴۴، ح ۲۹۲]
منبع (کانال فضیلتها ...):
امیرالمومنین (علیه السلام) :
صمْتُکَ حَتَّی تُسْتَنْطَقَ أَجْمَلُ مِنْ نُطْقِکَ حَتَّی تُسْکَتَ
اینکه خاموش باشی تا اینکه از تو درخواست سخن گفتن شود ، زیبا تر است از اینکه سخن بگویی و از تو بخواهند خاموش شوی.
غررالحکم حدیث ۴۲۳۱
منبع (کانال فضیلتها ...):
امام على علیه السلام در نامه اش به کارگزارانش:
قلم هاى خویش را تیز کنید
و میان سطرهاتان کم فاصله نهید
و سخن هاى زیاده برایم ننویسید
و آن چه را مقصود است بیاورید و
از زیاده نویسی بپرهیزید که
همانا دارایی مسلمانان تحمل
ضرر رسانی را ندارد.
خصال ص۳۱۰
منبع (کانال فضیلتها ...):
https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx
امام باقر علیه السلام :
اَلْخَیْرُ وَ الشَّرُّ یُضاعَفُ یَوْمَ الْجُمُعَةِ؛
خوبى و بدى در روز جمعه چند برابر (حساب) مى شود.
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص 143
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار رئیسجمهوری ونزوئلا و هیئت همراه: 21 /خرداد/ 1401
تجربه ایران و ونزوئلا نشان داد تنها راه پیروزی دربرابر فشارهای آمریکا مقاومت است
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
امروز تکیه بدخوهان ایران و اسلام به جنگ نرم است بنابراین همه آحاد ملت از جمله عشایر به امور و تولیدات فرهنگی نیاز دارند البته در کار فرهنگی همچون تولید فیلم و کتاب باید بازخورد و تأثیر تولیدات مورد توجه و اندازهگیری قرار بگیرد. 31 /خرداد/ 1401
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
عامل اصلیِ وحدت، پیشرفت و از خودگذشتگی مردم از جمله عشایر، عامل «دین» بود که امام بزرگوار با استفاده از آن عنصر حیاتی، انقلاب را به پیروزی رساند و پس از انقلاب نیز در مقابل انبوه پشتیبانیهای قدرتهای بیگانه و دولتهای مرتجع از صدام به منظور از پا درآوردن انقلاب، موجب مصونیت و حفظ کشور شد. 31 /خرداد/ 1401
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
شهیدان مظهر زیبا و با شکوه ایمانِ دینی
نقش منحصر بفرد انگیزه دینی در مجاهدت رزمندگان
و همچنین صبر و آرامش خانوادههای شهدا:
البته بعضیها که سر و کاری با دین ندارند بهدنبال دست بردن در انگیزههای دینی شهدا و رزمندگان هستند اما نباید انگیزههای عزتمندانه شهدا را به چیزی کمتر از انگیزه دینی و کسب رضای خداوند فروکاست.
31 /خرداد/ 1401
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
مهمترین ابعاد جنگ نرم خاموش یا تضعیف کردن انگیزههای دینی در کشور:
امروز هر کاری در کشور علیه دین، سنتها، مقدسات و شعائر دینی انجام میشود، متکی به یک انگیزه سیاسی و مورد استفاده دشمن است اگرچه ممکن است عامل انجام آن کار از این واقعیت غافل و ناآگاه باشد. 31 /خرداد/ 1401
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
تضعیف ایمان دینی، تضعیف امید و خوشبینی به آینده کشور از جمله مؤلفههای جنگ نرم علیه ملت:
القاء بیآیندهگی، بنبست و اینکه مسئولان اداره کشور را بلد نیستند از جمله کارهای بدخواهان ایران است و امروز هرکس مردم را از آینده ناامید، یا ایمانهای مردم را تضعیف، یا مردم را به تلاشها و برنامهریزیهای مسئولان بیاعتقاد یا بدبین کند، چه بداند و چه نداند به سود دشمن کار میکند. 31 /خرداد/ 1401
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
درس امید درس مهم شهیدان:
رزمندگان ما در شرایطی وارد میدان رزم شدند که بر اساس محاسبات عادی امیدی به پیروزی وجود نداشت اما در اثر آن مجاهدتهای امیدوارانه، جنگ با عزت جمهوری اسلامی و منکوب شدن متجاوزان خاتمه یافت و این یعنی در سختترین شرایط نیز باید به کمک الهی و همت خود امیدوار بود. 31 /خرداد/ 1401
دشمنی با امید مردم
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
«دشمن ملّت ایران، دشمن اسلام، دشمن کشور، دشمن جمهوری اسلامی، تکیهاش امروز به جنگ نرم است.» ۱۴۰۱/۰۳/۲۲
حضرت آیتالله امام خامنهای
ملت ما در راه حاکمیت اسلام قیام کرد و برای اسلام جان داد. این همه شهدای ارجمند و عزیز در سطح کشور، که از آحاد مردم بودند و در نیروهای مسلح هم عضویت نداشتند و فقط به عنوان بسیجی به جبههها آمدند و خانوادهها و پدران و مادرانشان آنها را همراهی کردند، به عشق اسلام تن به آن همه فداکاری دادند و بالاخره هم شهید شدند. چند برابر آنها، عناصری بودند که خود یا فرزندانشان را در معرض خطر گذاشتند و بحمداللَّه پس از جنگ یا در اثنای جنگ، با سلامت به خانههایشان برگشتند. آنها هم به عشق اسلام وارد این میدان شدند.1369/02/22
حضرت آیتالله امام خامنهای
محور، اسلام است. ما باید برای اسلام حرکت کنیم. امروز ایران، مرکز اساسی اسلام است. ایران، ایران اسلامی است. مسلمانان دنیا از هر ملیت و قومیت، امروز چشم به ایران دارند. ناسیونالیستها یکدیگر را دفع میکنند؛ ولی در ایران ما و در این سرزمین پاک و مقدس، این چیست که ملتهای دیگر را به خودش جذب میکند؟ این، ایمان و اسلام و مبارزهی در راه هدفهای بزرگ اسلامی است که بزرگترین آن، ستیزهگری با ظلم و ستم و تلاش در راه آزادی و عدالت است؛ هیچ چیز دیگری نیست. ملتها مجذوب این چیزهایند. 1369/02/22
حضرت آیتالله امام خامنهای
این انقلاب، به همهی بدیها در سطح ارتباطات جهانی و روابط میان ملتها، پیشانی گره کرده و روی ترش نشان داده و به همهی قدرتهای ظالم و متعرض، «نه» گفته است. این انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، به بی عدالتیهایی که امروز در سطح جهان رایج است و به نظامی که این بیعدالتیها را در خود دارد، اعتراض کرده و معترض خواهد ماند. برای همین است که در هر نقطهیی از دنیا، آحاد مردمی که از این انقلاب اطلاعی دارند، وقتی از نام انقلاب و رهبر کبیر آن و پاسداران جانبرکف انقلاب - یعنی ملت بزرگ ما - سخنی به میان میآید، با احترام و تجلیل آنها روبهرو میشویم. ما این را شاهد بودهایم و میدانیم. این، به خاطر آن است که انقلاب اسلامی ایران و این نظام مقدس الهی، از حقوق مظلومان دفاع کرده است. ما باید قوی باشیم، تا امید در دل ملتها باقی بماند. 1369/02/22
حضرت آیتالله امام خامنهای
ملت ما در راه حاکمیت اسلام قیام کرد و برای اسلام جان داد. این همه شهدای ارجمند و عزیز در سطح کشور، که از آحاد مردم بودند و در نیروهای مسلح هم عضویت نداشتند و فقط به عنوان بسیجی به جبههها آمدند و خانوادهها و پدران و مادرانشان آنها را همراهی کردند، به عشق اسلام تن به آن همه فداکاری دادند و بالاخره هم شهید شدند. چند برابر آنها، عناصری بودند که خود یا فرزندانشان را در معرض خطر گذاشتند و بحمداللَّه پس از جنگ یا در اثنای جنگ، با سلامت به خانههایشان برگشتند. آنها هم به عشق اسلام وارد این میدان شدند.1369/02/22
اذا انت اکرمت الکریم مَلَکْته
حضرت آیتالله امام خامنهای: «ملّت ایران با همهی وجود از شما برادران عزیز عراقی متشکّر است، بخصوص از شما صاحبان مواکب اربعینی؛ ما از صمیم قلب از شماها متشکّریم و این مصرع متنبّی را به یاد میآوریم که «اذا انت اکرمت الکریم مَلَکْته».» ۱۳۹۸/۰۶/۲۷
حضرت آیتالله امام خامنهای: «این چهل روزی که از عاشورا تا اربعین اتّفاق افتاده، یکی از مقاطع بسیار مهمّ تاریخ اسلام است. روز عاشورا در اوج اهمّیّت است و این چهل روزی هم که بین عاشورا و اربعین هست، تالیتلو روز عاشورا است. اگر روز عاشورا اوج مجاهدت همراه با فداکاری -فدا کردن جان، فدا کردن عزیزان، فرزندان و یاران- است، این چهل روز، اوج مجاهدت همراه با تبیین، همراه با افشاگری، همراه با توضیح [است]. اگر این چهل روز نمیبود، اگر حرکت عظیم زینب کبریٰ (سلام الله علیها) و جناب امّکلثوم و حضرت سجّاد (علیه السّلام) نمیبود، شاید آن فقرهی «لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَة» اتّفاق نمیافتاد.» ۱۴۰۰/۰۷/۰۵
ای صبا ای پیک دورافتادگان
حضرت آیتالله امام خامنهای: «حماسهی اربعین یک پدیدهی فوقالعادهای است. یاد سرور شهیدان را در دلها و ذهن خودمان مغتنم میشمریم. سلام ارادتمندانه و مخلصانهی خودمان را به آن بزرگوار و به خاک پاک شهیدان اهدا میکنیم و عرض میکنیم:
ای صبا ای پیک دور افتادگان
اشک ما بر خاک پاکشان رسان» ۱۳۹۷/۰۷/۱۲
حضرت آیتالله امام خامنهای: «نظام جمهوری اسلامی یک واقعیّتی است که وجود دارد روی زمین؛ وعده نیست که «حالا خواهیم کرد»؛ نه، این نظامی است که به وجود آمده و به نظر من مهمتر از پدید آمدن نظام اسلامی تابآوری نظام اسلامی است. نظام اسلامی تاب آورد در مقابل این دشمنیها، این حملات، این ضربههای گوناگون؛ تابآوری! توانست تحمّل کند، توانست ایستادگی کند، توانست بماند و توانست قوی بشود. امروز جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی سی سال قبل و چهل سال قبل نیست؛ امروز بحمداللّه آن نهالِ تازهروییده به یک درخت کهنی تبدیل شده و این یک الگو است؛ این یک الگو است.» ۱۴۰۱/۰۶/۱۲
گرچه دوریم به یاد تو سخن میگوییم
حضرت آیتالله امام خامنهای: «زیارت اربعین یکی از بهترین و پرمضمونترین زیارتهایی است که برای ائمه ذکر شده است.» ۱۳۶۸/۰۵/۱۱ و ۱۳۶۶/۰۷/۲۴
هیئت، میداندار روشنگری
حضرت آیتالله امام خامنهای: «هیئت جای چیست؟ جای جهاد. هیئت، کانون جهاد است؛ هیئت، کانون جهاد است؛ جهاد فیسبیلالله، جهاد در راه احیای مکتب اهلبیت، مکتب امام حسین (علیه السّلام)، مکتب شهادت. خب ائمّه (علیهم السّلام) چه جور جهادی میکردند؟ ائمّه جهاد نظامی که نمیکردند؛ جز معدودی -فقط حضرت امیرالمؤمنین، امام حسن مجتبیٰ و حضرت امام حسین با شمشیر جنگیدند- بقیّهی ائمّه که با شمشیر نجنگیدند؛ جهادشان چه بود؟ «جهاد تبیین»؛ همین که بنده مکرّر تکرار میکنم تبیین یا جهاد تبیین، تبیین کنید، روشنگری کنید. هیئت، محلّ جهاد تبیین است. به نظر من از این «اَحیوا اَمرَنا» این نکتهی بسیار مهم استفاده میشود.» ۱۴۰۰/۱۱/۳
یاد را نباید فراموش کرد
حضرت آیتالله امام خامنهای: ما در پیش چشم خودمان حوادثی اتّفاق افتاده؛ حالا ممکن است بعضی از شما جوانها این حوادث را یا ندیده باشید یا درست به یاد نیاورید. آن حوادث مهم و تاریخساز، آن برانگیختگیِ عمومی در اوّل انقلاب، آن گیج شدن و حیرتزده شدن استکبار در مقابل این حرکت عظیم غیر منتظره برای آنها، بعد شروع دشمنیها، و حوادث گوناگونی که برای ملّت پیدرپی پیش آمد، اینها را باید به یاد نگه داشت... «یاد» را باید گرامی بداریم؛ خود یاد را باید گرامی داشت؛ یاد چیز خیلی مهمّی است. ۱۴۰۱/۰۶/۰۸
اربعین؛ پرچم سربلند حسینبنعلی علیهالسلام
حضرت آیتالله امام خامنهای: «اربعین، پرچم سربلند حسینبنعلی (علیه السّلام) است. [مراسم] اربعین امسال از همه سال، از همهِی سالها، از همهی دوران تاریخ، باشکوهتر و معظّمتر انجام گرفت. حقّاً و انصافاً باید گفت حادثهی اربعین، این پیادهروی، این حضور همگانی مردم مسلمان، یک پدیدهی معجزهگون و معجزهآسا است. این یک چیز طبیعی نیست. با هیچ ترتیبی، با هیچ تدبیری، با هیچ دستی، با هیچ سیاستی امکان نداشت و امکان ندارد یک چنین حادثهای پیش بیاید؛ این فقط دست خدا است.
خب، این مژده است. این برای من و شما مژده و بشارت است. پیدا است که دست خدای متعال در حال اقدام برای پیشرفت داعیهی اسلامخواهی و اسلامگرایی است و پرچم اسلامِ اهلبیت را روزبهروز خدای متعال دارد بلندتر میکند. این نشانهی آن است که راه پیش روی ما راه روشنی است، انشاءالله راه پیمودنی است.» ۱۴۰۱/۰۶/۲۶
هیئت؛ پایگاه یاد و تبیین
حضرت آیتالله امام خامنهای: «من به شما جوانهای عزیز توصیه میکنم قدر هیئتهایتان را بدانید. من همیشه به جوانها میگویم قدر جوانیتان را بدانید؛ این امروز هم هست. قدر جوانی را بدانید، امّا قدر این هیئتها را بدانید. این هیئتها گنجینه است؛ حقیقتاً گنجینهی معتبر و باارزشی است. هیئت حسینی به معنای یاد و تبیین است. هم یاد است، هم تبیین است. یعنی هیئت باید این جور باشد: هم یاد را زنده کند، هم پایگاه و مرکز تبیین باشد. این برای امروز ما لازم است.» ۱۴۰۱/۰۶/۲۶
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/11/13/1314860
حضرت آیت الله امام خامنه ای: حرکت اربعین بینظیر است. این حرکت حسینی در گسترش معرفت به امام حسین (علیه السّلام) نقش دارد. 1398/06/27
شهید مدافع حرم،شهید رضا ایزدیار
https://harimeharam.ir/shahid/418
حضرت آیت الله امام خامنه ای: امام حسین (علیهالسّلام) و معرفت حسینی به برکت حرکت عظیم مردمی بینالمللی اربعین، جهانی شد. 1398/06/27
بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید مهدی ثامنی راد
فعالیت های فرهنگی را بالا ببرید. درس ولایت شناسی و ولایت مداری را ترویج دهید. شخصیت اقا امام زمان (عج) و امام خامنه ای را خوب برای جوانان آموزش دهید.
https://imamhussain.org/persian/31216
شهدای والامقام واقعه کربلا
یا لَیتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
ابو ثمامه عمرو صائدى
عمرو بن عبدالله بن کعب معروف به اَبوثُمامه صائِدی از شهیدان کربلا و از اصحاب امام علی(ع) که در همه جنگهای دوران حکومت آن حضرت شرکت کرد. او در قیام مسلم بن عقیل فرماندهی قبیلههای تمیم و هَمْدان را بر عهده داشت و پس از شهادت مسلم، در مسیر راه به امام حسین(ع) پیوست و روز عاشورا در کربلا به شهادت رسید. ابوثمامه روز عاشورا وقت نماز ظهر را به امام حسین(ع) اطلاع داد و به همین دلیل حضرت او را دعا کرد.
شهید مدافع حرم شهید حمید محمد رضایی (ابومجید)
تاریخ شهادت : 1394/02/24 | محل شهادت : تدمر - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
خداوندا ... تو را سپاس میکنم که تقدیر حضور در جهاد با تکفیریها را دادی تا در دفاع از اسلام و حرم حضرت زینب گامی برداشته باشم.
بخشی از وصیت نامه
شهید «محمدیحیی ملاحسنی» شهادت: 21 شهریور 1361
افتخارم سربازی در رکاب امام زمان(عجلالله) است اینجانب محمدیحیی ملاحسنی عضو بسیج سپاه پاسداران، افتخارمیکنم که جزء سربازان امام زمان(عجلالله) باشم و تا مرز شهادت انجام وظیفه نمایم. در این راه حتماً پیروز هستم، اگر ما بکُشیم پیروزیم و اگر کشته شویم پیروزیم و ان شاءالله حتماً پیروز و بر نفس خویش غلبه خواهیم کرد.
بخشی از وصیت نامه
شهید «محمدیحیی ملاحسنی» شهادت: 21 شهریور 1361
بخشی از وصیتنامه:
از برادران میخواهم که اسلام را یاور باشند و ولایت فقیه را پشتیبان، و با نفس خود همیشه در مبارزه باشند.
بخشهایی از وصیتنامه شهید «محمدحسین بابالو»
شهادت: سوم مرداد 1367، با سمت آرپیجیزن در خرمشهر
... سلام بر شهیدانى که جان دادند تا اسلام زنده بماند.
رسول اکرم (ص) مى فرماید:
هیچ قطرهاى بالاتر از قطره خونى که در راه خدا ریخته شود نیست و بهدرستی که چه زیبا مى فرماید شهید بهشتى که شهادت حرکتى است شتابدار بهسوى معشوق که نصیب هر کسى نمى شود و چه زیباست در راه خدا جان دادن و با ائمّهی معصومین و دوستان شهیدمان ملاقات کردن ...
خدایا! سال هاست که در انتظار شهادت نشسته ام. خدایا! به ما توفیق بده تا شهادت نصیبمان بگردد. خدایا! مرا به آتش عشقت بسوزان و پیکرم را خاکسترکن تا بتوانم در پیش روى حضرت على اکبر روسفید باشم و ثابت کنم که از پیروان حضرت سیّدالشّهدا هستم ...
خواهران من! سعى کنید؛ زینب گونه زندگى کنید.
شهید «جهانبخش لامعیسردها»
شهید علی اکبر مکتبی بروجنی
شهید عبدالرضا شهبازیان
برخی پیوندها و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من أهل بیتم، و این دو از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند، پس بنگرید چگونه پس از من در باره آن دو رفتار کنید، آگاه باشید که این (یعنى تمسک بعترت) آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر (یعنى روى برتافتن از ایشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید
If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
- ۱۱ مهر ۰۱ ، ۰۱:۴۷