بسم الله الرحمن الرحیم
- ۲۶ مرداد ۰۲ ، ۱۸:۰۳
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید مصطفی صدرزاده | تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴
مصطفی صدر زاده متولد ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ در شهرستان شوشتر استان خوزستان در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی و مادرش از خاندان جلیله سادات هستند.
مصطفی ۱۱ ساله بود که از اهواز به همراه خانواده به استان مازندران و پس از دو سال به شهرستان شهریار استان تهران نقل مکان و در آنجا ساکن گردید.
ایشان دوران نوجوانی خود را با شرکت در مساجد و هیئتهای مذهبی، انجام کارهای فرهنگی و عضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کردند. در دوران جوانی درحوزه علمیه به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس در دانشگاه دانشجوی رشته ادیان و عرفان شدند، همزمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان مناطق اطراف شهریار و برپایی کلاسها و اردوهای فرهنگی و نظامی و جلسات سخنرانی و... برای آنان بودند.
نتیجه ازدواج ایشان در سال ۸۶، دختری به نام فاطمه و پسری به نام محمدعلی است.
مصطفی صدر زاده در سال ۹۲ برای دفاع از دین و حرم بیبی زینب (س) با نام جهادی سید ابراهیم، داوطلبانه به سوریه عزیمت و به علت رشادت در جنگ با دشمنان دین، فرماندهی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد، سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان ۹۴ در عملیات محرم در حومه حلب سوریه به آرزوی خود، یعنی شهادت در راه خدا رسید و به دیدار معبود شتافت و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت.
وصیتنامه:
بسم رب الشهدای و الصدیقین
خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست.
سپاس خدایی را که بر سر ما منت نهاد و از میان این همه مخلوق ما را انسان خلق کرد.
شکر خدایی را که از میان اینهمه انسان ما را خاکی مقدس به نام ایران قرار داد.
و شکر خدایی را که به بنده پدر و مادر و همسر صالح عطا کرد.
و شکر بیپایان خدایی را که محبت شهدا و امام شهدا را در دلم انداخت و به بنده توفیق داد تا در بسیج خادم باشم.
خدایا از تو ممنونم بیاندازه که در دل ما محبت سید علیخامنهای را انداختی تا بیاموزد درس ایستادگی را درس اینکه یزیدهای دوران را بشناسیم و جلوی آنها سر خم نکنیم. از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیتنامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش دهند تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوستشناس و دشمنشناس است.
از پدر و خانواده عزیزم تقاضا دارم برای بنده بیتابی و ناراحتی بیش از حد نکنند و اشکها و گریههای خود را نثار اباعبدالله و فرزندان آن بزرگوار کنند.
پدر و مادر و همسرم و دخترم از شما تقاضا میکنم بندهرو ببخشید و از خدا بخواهید بنده رو ببخشد چقدر در حق پدر و مادر کوتاهی کردم چقدر شما را به دردسر انداختم فقط خدا شاهد تلاش شما بود که در زمان جنگ باید سختی و مشقت از من نگهداری کردید و بعد از جنگ هم برای درسخواندن من چقدر سختی کشیدید. فقط خدا میداند که چقدر نگران کردهام اذیت کردهام و شما تحمل کردید زیرا تلاش میکردید تا فرزندتان عاقبتبهخیر شود از شما ممنونم که همیشه انتخاب را به عهده خودم گذاشتید. حتی وقتی در نوجوانی میخواستم به نجف برای تحصیل بروم مخالفت نکرده و از اینکه همیشه به نظر من احترام گذاشتید ممنونم حالا هم از شما خواهش میکنم یکبار دیگر و برای آخرین بار به نظرم احترام بگذارید و از هیچکس و از هیچ نهادی دلخور نباشید مبارزه با دشمنان خود آرزوی بنده بود و فقط خدا میداند برای این آرزو چقدر ضجه زدم و التماس کردم ممکن است بعضیها به شما طعنه بزنند اما اهمیت ندهید بنده به راهی که رفتم یقین داشتم.
از همسر عزیزم میخواهم که بنده را ببخشد زیرا که همسر خوبی برای او نبودم. به همسر عزیزم میگویم میدانم که بعد از بنده دخترم یتیم میشود و شما اذیت میشوید اما یادت باشد که رسول خدا فرموده: هرکس که یتیم شود خدا سرپرست اوست ایمان داشته باش که خدا همیشه با توست. آرزو دارم که دخترم فاطمه،فاطمی تربیت شود یعنی مدافع سرسخت ولایت، از دوستان، آشنایان و فامیل و هرکس که حقی گردن ما دارد تقاضا میکنم بنده حقیر با ببخشد زیرا میدانم که اخلاق و رفتار من آنقدر خوب نبود که توفیق شهادت داشته باشم و این شما حتی که نصیب ما شد لطف و کرم و هدیه خدا بوده و مردم عزیز ایران یادمان باشد که به خاطر وجب به وجب این سرزمین و دین اسلام چقدر خون دادیم چقدر بچههای ما یتیم شدند، زنها بیوه، مادرها مجنون، پدرها گریان فقط و فقط برای خدا بود. در این ماه مبارک رمضان دل ما شکست، دل امام زمان بیشتر و بیشتر که در مملکت شهدا حرمت ماه خدا توسط بعضیها نگهداشته نشد و برادران و خواهران من ماهواره و فرهنگ کثیف غرب مقصدی به جز آتش دوزخ ندارد. از ما گفتن ما که رفتیم...
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
بیبی زینب (س) آن زمانی که شما در شام غریب بودید گذشت دیگر به احدی اجازه نمیدهیم به شما و به سلاله حسین (ع) بیاحترامی کند. دیگر دوران مظلومیت شیعه تمام شده. بیبیجان انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم بیبی عزیزم مرا قاسم خطاب کن مرا قاسم خطاب کن روی خون ناقابل من هم حساب کن
و منالله توفیق
مصطفی صدر زاده
۴ مرداد۱۳۹۲
_______________________
بسم الرب الشهدا و الصدیقین
درود خدا بر محمد و خاندان پاکش
دوستان با معرفت، همرزمای بسیجیم!
میدونم وقتی این نامه رو براتون میخونن از بنده دلخور میشید و به بنده تکخور و یا ... میگید چون می دونم شماها همتون عاشق جنگ با دشمنان خدا هستید، می دونم عاشق شهادتید...
داداشای عزیزم ببخشید که فرمانده خوبی براتون نبودم اونجوری که لیاقت داشتید نوکری نکردم... به شما قول میدم اگر دستم به دامان حسین بن علی (علیهالسلام) برسد نام شما را پیش او ببرم...
چند نکته را به حسب وظیفه به شما سفارش می کنم:
۱- وقتی کار فرهنگی را شروع میکنید با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم. اولین مشکل، مشکل تنبلی و سهلانگاری است.
۲- وقتی که کارتان میگیرد و دورتان شلوغ میشود تازه اول مبارزه است زیرا شیطان به سراغتان میآید اگر فکر کرده اید که شیطان میگذارد شما به راحتی برای حزب الله نیرو جذب کنید، هرگز...
3-تا جای که میتوانید از تفرقه فرار کنید. عامل تفرقه غیبت و خبرچینی [ناخوانا] است.
۳- اگر میخواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده شهدا سر بزنید، زندگی نامه شهدا را بخوانید سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی را پرورش دهید ...
۴- سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار میکند و راه درست را نشانتان می دهد.
۵- دعای ندبه و هیئت چهارشنبه را محکم بچسبید.
۶- خودسازی دغدغه اصلی شما باشد.
سید ابراهیم صدر زاده
منبع (ادامه...):
http://old.roshd.ir/Default.aspx?tabid=748&SSOReturnPage=Check&Rand=0
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان مهدی فاطمه و سلامتی نائبشان امام خامنهای صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
هر گونه تبلیغات ارتباطی به این وبلاگ ندارد
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهراء سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
تفسیر سوره مبارکه انعام ۹۸تا ۹۹
و هو الذى اءنشأکم من نفس واحدة فمستقر و مستودع قد فصلنا الایات لقوم یفقهون (۹۸)
و هو الذى انزل من السماء ماء فأخرجنا به نبات کل شى ء فأخرجنا منه خضرا نخرج منه حبا متراکبا و من النخل من طلعها قنوان دانیة و جنت من اعناب و الزیتون و الرمان مشتبها و غیر متشابه انظروا إلى ثمره إذا اثمر و ینعه إن فى ذلکم لایات لقوم یؤمنون (۹۹)
ترجمه :
۹۸ - او کسى است که شما را از یک نفس آفرید، در حالى که بعضى از انسانها پایدارند (از نظر ایمان یا خلقت کامل ) و بعضى ناپایدار، ما آیات خود را براى کسانى که مى فهمند بیان نمودیم .
۹۹ - او کسى است که از آسمان آبى نازل کرد و بوسیله آن گیاهان گوناگون رویانیدیم ، از آن ساقه ها و شاخه هاى سبز خارج ساختیم و از آنها دانه هاى متراکم ، و از شکوفه نخل خوشه ها با رشته هاى باریک بیرون فرستادیم و باغها از انواع انگور و زیتون و انار شبیه به یکدیگر و بى شباهت هنگامى که میوه مى کند به میوه آن و طرز رسیدنش بنگرید که در آن نشانه هائى براى افراد با ایمان.
تفسیر
در این آیات نیز دلائل توحید و خداشناسى تعقیب شده است ، زیرا قرآن براى این هدف گاهى انسان را در آفاق و جهانهاى دور دست سیر، و گاهى او را به سیر در درون وجود خویش دعوت مى نماید و آیات و نشانه هاى پروردگار را در جسم و جان خودش براى او شرح مى دهد، تا خدا را در همه جا و در همه چیز ببیند.
نخست مى گوید: او کسى است که شما را از یک انسان آفرید. (و هو الذى انشاکم من نفس واحدة ).
یعنى شما با این همه چهره هاى گوناگون ، ذوقها و افکار متفاوت ، و تنوع وسیع در تمام جنبه هاى وجودى ، همه از یک فرد آفریده شده اید، و این نهایت عظمت خالق و آفریدگار را مى رساند که چگونه از یک مبدء اینهمه چهره هاى متفاوت آفریده است ؟.
قابل توجه اینکه در این جمله از خلقت انسان تعبیر به انشاء شده است ، و این کلمه چنانکه از متون لغت استفاده مى شود به معنى ایجاد و ابداع آمیخته با تربیت و پرورش است ، یعنى نه تنها خداوند شما را بدون هیچ سابقه آفرید، بلکه تربیت و پرورش شما را نیز بر عهده گرفت ، و مسلم است که اگر آفریننده ، چیزى را بیافریند، سپس او را رها سازد زیاد قدرت نمائى نکرده ، اما اگر همواره او را تحت حمایت خویش قرار دهد و لحظه اى از پرورش و تربیت او غافل نگردد، عظمت و رحمت خود را کاملا نشان داده است .
ضمنا نباید از جمله فوق این توهم پیدا شود که حوا مادر نخستین ما از آدم آفریده شده است (آنچنانکه در تورات در فصل دوم از سفر تکوین آمده است )
بلکه چون آدم و حوا طبق روایات اسلامى هر دو از یک خاک آفریده شده اند و هر دو یک جنس و یک نوع مى باشند کلمه نفس واحده به آنها گفته شده است (در آغاز سوره نساء نیز در این باره بحث کردیم ).
سپس مى فرماید: (جمعى از افراد بشر مستقر هستند و جمعى مستودع ) (فمستقر و مستودع )
مستقر در اصل از ماده (قر) (بر وزن حر) به معنى سرما است و از آنجا که سرماى شدید هوا انسان و موجودات دیگر را خانه نشین مى کند، این کلمه به معنى سکون و توقف و قرار گرفتن آمده است ، و مستقر به معنى ثابت و پایدار مى آید.
مستودع از ماده (ودع ) (بر وزن منع ) به معنى ترک کردن است و از آنجا که امور ناپایدار محل خود را به زودى ترک مى گوید، این کلمه به معنى ناپایدار نیز به کار مى رود، و ودیعه را از این نظر ودیعه مى گویند که باید محل خود را ترک گوید و به دست صاحب اصلى باز گردد.
از مجموع آنچه گفته شد چنین نتیجه مى گیریم که آیه فوق مى گوید بعضى از انسانها پایدارند و بعضى ناپایدار، در اینکه منظور از این دو تعبیر در اینجا چیست در میان مفسران گفتگوى زیادى دیده مى شود، ولى از میان آنها چند تفسیر که در عین حال منافاتى با هم ندارند و مى توانند همه به عنوان تفسیر آیه پذیرفته شود نزدیکتر به نظر مى رسند،
نخست اینکه منظور از (مستقر) انسانهائى هستند که آفرینش آنها کامل شده و در قرارگاه رحم مادر یا در روى زمین گام نهاده اند، و مستودع اشاره به افرادى است که هنوز آفرینش آنها پایان نیافته و به صورت نطفه اى در صلب پدران هستند.
دیگر اینکه مستقر اشاره به روح انسان مى باشد که موضوعى پایدار و
برقرار است و مستودع اشاره به جسم انسان است که ناپایدار و فانى است .
در بعضى از روایات یک تفسیر معنوى براى این دو تعبیر نیز وارد شده که مستقر اشاره به انسانهائى است که داراى ایمان پایدارند و مستودع اشاره به آنها است که ایمانى ناپایدار دارند.
این احتمال نیز وجود دارد که دو تعبیر فوق اشاره به اجزاى اولیه تشکیل دهنده نطفه انسان بوده باشد، زیرا چنانکه میدانیم نطفه انسان از دو جزء یکى اوول (نطفه ماده ) و دیگرى اسپرم (نطفه نر) تشکیل شده است ، نطفه ماده در رحم تقریبا ثابت و مستقر است ، ولى نطفه هاى نر به صورت جانداران متحرک به سوى او با سرعت حرکت مى کنند و نخستین فرد (اسپر) که به (اوول ) میرسد با او مى آمیزد و بقیه را عقب میراند و تخمه اولى انسان را تشکیل مى دهد.
در پایان آیه بار دیگر مى گوید: (ما نشانه هاى خود را برشمردیم تا آنها که داراى فهم و درکند بیندیشند) (قد فصلنا الایات لقوم یفقهون ).
با مراجعه به لغت استفاده مى شود که فقه هر گونه علم و فهمى نیست بلکه از معلومات حاضر پى به معلومات غائب بردن است بنابراین توجه به آفرینش انسان با این همه چهره هاى متفاوت و قیافه هاى جسمى و روحى مختلف درخور این است که افراد نکته سنج در آن بیندیشند و خداى خود را از آن بشناسند.
آیه دوم آخرین آیه اى است که در این سلسله بحثها ما را به شگفتیهاى جهان آفرینش ، و شناسائى خداوند از طریق آن دعوت مى کند.
در آغاز به یکى از مهمترین و اساسى ترین نعمتهاى پروردگار که مى توان آن را ریشه و مادر سایر نعمتها دانست اشاره مى کند و آن پیدایش و رشد و نمو
گیاهان و درختان در پرتو آن است ، و مى گوید: (او کسى است که از آسمان آبى (براى شما) فرستاد) (و هو الذى انزل من السماء ماء)
اینکه مى گوید از طرف آسمان (یعنى طرف بالا، زیرا آسمان در لغت عرب به هر چیز گفته مى شود که در طرف بالا قرار گرفته باشد) به خاطر آن است که تمام منابع آب روى زمین اعم از چشمه ها و نهرها و قناتها و چاههاى عمیق به آب باران منتهى میگردد لذا کمبود باران در همه آنها اثر مى گذارد و اگر خشکسالى ادامه یابد همگى خشک مى شوند. سپس به اثر بارز نزول باران اشاره کرده ، مى گوید: بواسطه آن روئیدنیها را از همه نوع از زمین خارج ساختیم (فاخرجنا به نبات کل شى ء)
مفسران در تفسیر نبات کل شى ء (گیاهان هر چیز) دو احتمال ذکر کرده اند نخست اینکه منظور از آن انواع و اصناف گیاهانى است که همه با یک آب آبیارى و از یک زمین و یکنوع خاک پرورش مى یابند، و این از عجائب آفرینش است که چگونه اینهمه انواع گیاهان با آن خواص کاملا متفاوت و گاهى متضاد و اشکال گوناگون و مختلف همه در یک زمین و با یک آب پرورش مى یابند .
دیگر اینکه منظور، گیاهان مورد نیاز هر چیزى است ، یعنى هر یک از پرندگان و چهارپایان و حشرات و حیوانات دریا و صحرا بهره اى از این گیاهان دارند و جالب اینکه خداوند از یک زمین و یک آب ، غذاى مورد نیاز همه را تامین کرده است و این یک شاهکار بزرگ است که فى المثل از یک ماده معین در آشپزخانه هزاران نوع غذا براى انواع سلیقه ها و مزاجها تهیه کنند.
جالبتر اینکه نه تنها گیاهان صحرا و خشکیها از برکت آب باران پرورش مى یابند بلکه گیاهان بسیار کوچکى که در لابلاى امواج آب دریاها مى رویند و خوراک عمده ماهیان دریا است از پرتو نور آفتاب و دانه هاى باران رشد مى کنند، فراموش نمى کنم یکى از ساکنان جزائر خلیج فارس که از کمبود صید شکایت داشت در مورد بیان علت آن مى گفت : کمبود صید ماهى به خاطر خشکسالى بوده و او معتقد بود اثر حیاتبخش دانه هاى باران در دریا حتى بیش از خشکیها است !
سپس به شرح این جمله پرداخته و موارد مهمى را از گیاهان و درختان که بوسیله آب باران پرورش مى یابند خاطر نشان مى سازد، نخست مى گوید: (ما به وسیله آن ساقه هاى سبز گیاهان و نباتات را از زمین خارج ساختیم ، و از دانه کوچک و خشک ساقه اى با طراوت و سرسبز که لطافت و زیبائى آن چشم را خیره مى کند آفریدیم ) (فاخرجنا منه خضرا).
(و از آن ساقه سبز، دانه هاى روى هم چیده شده ، (همانند خوشه گندم و ذرت ) بیرون مى آوریم ) (نخرج منه حبا متراکبا،
(همچنین به وسیله آن از درختان نخل خوشه سربسته اى بیرون فرستادیم که پس از شکافته شدن رشته هاى باریک و زیبائى که دانه هاى خرما را بر دوش خود حمل مى کنند و از سنگینى به طرف پائین متمایل میشوند خارج مى گردد) (و من النخل من طلعها قنوان دانیة )
طلع به معنى خوشه سربسته خرما است که در غلاف سبز رنگ زیبائى پیچیده شده و پس از شکافته شدن از وسط آن رشته هاى باریکى بیرون مى آید و و همانها بعدا خوشه هاى خرما را تشکیل مى دهند، و قنوان جمع قنو (بر وزن صنف ) اشاره به همین رشته هاى باریک و لطیف است .
و دانیة به معنى نزدیک است ، و ممکن است اشاره به نزدیکى این رشته ها
به یکدیگر بوده باشد یا به متمایل شدن آنها به طرف پائین به خاطر سنگین بار شدن .
(همچنین باغهائى از انگور و زیتون و انار پرورش دادیم ) (و جنات من اعناب و الزیتون و الرمان )
سپس اشاره به یکى دیگر از شاهکارهاى آفرینش در این درختان کرده مى فرماید: (هم با یکدیگر شباهت دارند و هم ندارند) (مشتبها و غیر متشابه)
با توجه به آیه 141 همین سوره که وصف متشابه و غیر متشابه را براى زیتون و انار ذکر کرده استفاده مى شود که در آیه مورد بحث نیز وصف مزبور درباره همین دو درخت است .
این دو درخت از نظر شکل ظاهرى و ساختمان شاخه ها و برگها شباهت زیادى با هم دارند در حالى که از نظر میوه و طعم و خاصیت آن بسیار با هم متفاوتند، یکى داراى ماده چربى مؤثر و نیرومند، و دیگرى داراى ماده اسیدى و یا قندى است ، که با یکدیگر کاملا متفاوتند، به علاوه این دو درخت گاهى درست در یک زمین پرورش مى یابند و از یک آب مشروب مى شوند یعنى هم با یکدیگر تفاوت زیاد دارند و هم شباهت .
این احتمال در تفسیر آیه نیز وجود دارد که عبارت فوق اشاره به انواع و اصناف مختلف درختان و میوه ها است ، بعضى از میوه ها و درختان با یکدیگر شبیهند و بعضى دیگر با هم مختلفند. (یعنى هر کدام از این دو صفتى است براى یکدسته از درختان و میوه ها، اما طبق تفسیر اول هر دو، صفت براى یک چیز بودند).
سپس از میان تمام اعضاى پیکر درخت بحث را روى میوه برده مى گوید:
(نگاهى به ساختمان میوه آن به هنگامى که به ثمر مى نشیند و همچنین نگاهى به چگونگى رسیدن میوه ها کنید که در اینها نشانه هاى روشنى از قدرت و حکمت خدا براى افرادى که اهل یقین هستند است .
(انظروا الى ثمره اذا اثمر و ینعه ان فى ذلکم لایات لقوم یؤمنون )
با توجه به آنچه در گیاه شناسى از چگونگى پیدایش میوه ها و رسیدن آنها امروز مى خوانیم نکته این اهمیت خاص که قرآن براى میوه قائل شده است روشن مى شود، زیرا پیدایش میوه ها درست همانند تولد فرزند در جهان حیوانات است ، نطفه هاى نر با وسائل مخصوصى (وزش باد یا حشرات و مانند آنها) از کیسه هاى مخصوص جدا مى شوند، و روى قسمت مادگى گیاه قرار مى گیرند، پس از انجام عمل لقاح و ترکیب شدن با یکدیگر، نخستین تخم و بذر تشکیل مى گردد، و در اطرافش انواع مواد غذائى همانند گوشتى آن را در بر مى گیرند. این مواد غذائى از نظر ساختمان بسیار متنوع و همچنین از نظر طعم و خواص غذائى و طبى فوق العاده متفاوتند، گاهى یک میوه (مانند انار و انگور) داراى صدها دانه است که هر دانه اى از آنها خود جنین و بذر درختى محسوب و ساختمانى بسیار پیچیده و تو در تو دارد.
شرح ساختمان همه میوه ها و مواد غذائى و داروئى آنها از حوصله این بحث خارج است ، ولى بد نیست به عنوان نمونه اشاره اى به ساختمان میوه انار که قرآن در آیه فوق مخصوصا اشاره به آن کرده است ، بنمائیم .
اگر یک انار را بشکافیم و یک دانه کوچک آن را به دست گرفته و در مقابل آفتاب یا چراغ قرار دهیم و درست در آن دقت کنیم مى بینیم از قسمتهاى کوچکترى تشکیل شده که همانند بطریهاى بسیار کوچکى با محتواى مخصوص آب انار در کنار هم چیده شده اند، در یک دانه کوچک انار شاید صدها از این بطریهاى بسیار ریز قرار دارد، سپس اطراف آنها را با پوسته ظریف که همان پوسته شفاف یکدانه انار است گرفته ، بعد براى اینکه این بسته بندى کاملتر و محکمتر و دورتر از خطر باشد تعدادى از دانه هاى انار را روى یک پایه با نظام مخصوصى چیده و پرده سفید رنگ نسبتا ضخیمى اطراف آن پیچیده ، و بعد پوسته ضخیم و محکمى که از دو طرف داراى لعاب خاصى است به روى همه آنها کشیده ، تا هم از نفوذ هوا و میکربها جلوگیرى کند و هم در مقابل ضربات آنها را حفظ نماید، و هم تبخیر آب درون دانه ها را فوق العاده کم کند. این بسته بندى ظریف مخصوص دانه انار نیست بلکه در میوه هاى دیگر مانند پرتقال و لیمو نیز دیده مى شود، اما در انار و انگور بسیار ظریفتر و جالبتر است .
گویا بشر براى فرستادن مایعات از نقطه اى به نقطه دیگر از همین اصل استفاده کرده که نخست شیشه هاى کوچک را در یک کارتن کوچک چیده و میان آنها را از ماده نرمى پر مى کند، سپس کارتنهاى کوچکتر را در یک کارتن بزرگتر و مجموع آنها را بصورت یک بار بزرگ به مقصد حمل مى کند!
طرز قرار گرفتن دانه هاى انار روى پایه هاى داخلى ، و گرفتن سهم خود از آب و مواد غذائى از آنها از این هم عجیبتر و جالبتر است ، تازه اینها چیزهائى است که با چشم مى بینیم و اگر ذرات این میوه ها را زیر میکرسکوبها بگذاریم آنگاه جهانى پرغوغا با ساختمانهاى عجیب و شگفت انگیز و فوق العاده حساب شده در مقابل چشم ما مجسم مى شود، چگونه ممکن است کسى با چشم حقیقت بین به یک میوه نگاه کند و معتقد شود سازنده آن هیچگونه علم و دانشى نداشته است ؟! و اینکه مى بینیم قرآن با جمله انظروا (نگاه کنید) دستور به دقت کردن در این قسمت از گیاه داده براى توجه به همین حقایق است .
این از یک سو، از سوى دیگر مراحل مختلفى را که یک میوه از هنگامى که نارس است تا موقعى که کاملا رسیده مى شود، مى پیماید، بسیار قابل ملاحظه است : زیرا لابراتوارهاى درونى میوه دائما مشغول کارند، و مرتبا ترکیب شیمیائى آن را تغییر مى دهند، تا هنگامى که به آخرین مرحله برسد و وضع ساختمان شیمیائى آن تثبیت گردد، هر یک از این مراحل خود نشانه اى از عظمت و قدرت آفریننده است .
ولى باید توجه داشت که به تعبیر قرآن تنها افراد با ایمان یعنى افراد حق بین و جستجوگران حقیقت ، این مسائل را مى بینند و گر نه با چشم عناد و لجاج و یا با بى اعتنائى و سهل انگارى ممکن نیست هیچیک از این حقایق را ببینیم .
نتیجۀ محبّت به أمیرالمؤمنین علیه السلام
رسول خدا صلّی الله علیه وآله
▫️ما مِنْ عَبْدٍ وَ لَا أَمَةٍ یَمُوتُ وَ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ حُبِّ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّة
هیچ مرد و زنی از بندگان خدا نیست که در حالی بمیرد که در قلبش به اندازۀ سنگینی یک دانۀ خردل از محبّت علی علیه السلام باشد مگر آنکه خداوند او را وارد بهشت کند.
«الأمالی» شیخ طوسی ص ۳۳۰
امامان دوازده نفرند
امام حسن علیه السّلام:
«اَئِمَةُ بَعْدَ رَسُولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله اِثْنا عَشَرَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ أَخیالحُسَین، وَمِنهُم مَهْدِیُّ هذِهِ الاُمَّةِ.» ؛
«امامان و پیشوایان بعد از پیامبرخدا (صلى الله علیه و آله) دوازده نفر هستند که نُه نفر آنها از فرزندان برادرم حسین(علیه السّلام) مى باشند و از جمله آنها: مهدىِ این امّت است.»
[بحارالانوار، ج36، ص383، ب43، ح1.]
امام خمینی رضوان الله تعالی علیه :
اهل آخرت هم در دنیا راحت اند و در آخرت نیز غرق در رحمت حق می باشند
برخلاف اهل دنیا که هم در دنیا و هم در آخرت مُعَذَّب هستند ...
علمدار حق
حضرت آیتالله امام خامنهای: «امام حسین باید تا ابد به عنوان پرچم حق باقی بماند؛ پرچم حق نمیتواند در صف باطل قرار گیرد و رنگ باطل بپذیرد. این بود که سید الشهدا فرمود: «هیهات منّا الذّلّة». افتخار متعلّق به آن انسان، ملت و جماعتی است که پای حرفشان بایستند و نگذارند پرچمی را که آنها بلند کردهاند، توفانها از بین ببرد و بخواباند. امام حسین این پرچم را محکم نگه داشت و تا پای شهادتِ عزیزان و اسارتِ حرم شریفش ایستاد.» ۱۳۸۱/۰۱/۰۹
ذکر خدا
اتکا به خدا
امام خمینی رضوان الله تعالی علیه
اسلام ناب محمدی
عزت امت اسلامی
بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید جمال رضی (ابوطاها):
خدا را شکر میکنم به خاطر اینکه اول مسلمانم، بعد شیعهام، بعد انقلابیام و بعد به خاطر امنیت این نظام، ندای رهبرم را لبیک گفتم تا برای خودم ثابت شود اگر در زمان امام حسین (ع) بودم به ندای امام زمانم لبیک میگفتم و از تمام تعلقات دنیایی که زن و بچههایم هستند خواهم گذشت ...
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۹۳
و من اظلم ممن افترى على الله کذبا او قال اوحى إلى و لم یوح إلیه شى ء و من قال سأنزل مثل ما انزل الله و لو ترى إذ الظالمون فى غمرات الموت و الملائکة باسطوا اءیدیهم اخرجوا انفسکم الیوم تجزون عذاب الهون بما کنتم تقولون على الله غیر الحق و کنتم عن ایاته تستکبرون(۹۳)
ترجمه :
۹۳ - چه کسى ستمکارتر است از کسى که دروغى به خدا ببندد یا بگوید وحى بمن فرستاده شده در حالى که وحى به او نشده باشد، و کسى که بگوید من هم همانند آنچه خدا نازل کرده نازل میکنم ، و اگر ببینى هنگامى که (این ) ظالمان در شداید مرگ فرو رفته اند و فرشتگان دستها را گشوده به آنان مى گویند جان خود را خارج سازید امروز مجازات خوار کننده اى در برابر دروغهائى که به خدا بستید و در برابر آیات او تکبر ورزیدید، خواهید دید، (در آن روز به حال آنها تاسف خواهى خورد
شان نزول :
در شان نزول این آیه روایات متعددى در منابع حدیث و کتب تفسیر نقل شده از جمله اینکه آیه در مورد شخصى به نام عبد الله بن سعد که از کاتبان وحى بود و سپس خیانت کرد و پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) او را طرد نمود و پس از آن ادعا کرد که من میتوانم همانند آیات قرآن بیاورم نازل گردیده ، جمعى از مفسران نیز گفته اند که آیه یا قسمتى از آن در باره مسیلمه کذاب که از مدعیان دروغین نبوت بود نازل گردیده است ، ولى با توجه به اینکه داستان مسیلمه در اواخر عمر پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بود، و این سوره از سوره هاى مکى است طرفداران این شان نزول معتقدند که این آیه همانند چند آیه دیگر از این سوره در مدینه نازل شده است و به دستور پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در لابلاى آیات این سوره قرار داده شده است .
و در هر حال آیه همانند سایر آیات قرآن که در شرائط خاصى نازل شده مضمون و محتواى آن کلى و عمومى است و همه مدعیان نبوت و مانند آنها را شامل مى شود.
تفسیر
به دنبال آیات گذشته که اشاره به گفتار یهود در باره نفى نزول کتاب آسمانى بر هیچکس نموده بود، در این آیه سخن از گناهکاران دیگرى است که در نقطه مقابل آنها قرار دارند و ادعاى نزول وحى آسمانى بر خود مى کنند، در حالى که دروغ میگویند.
و در حقیقت به سه دسته از اینگونه افراد در آیه مورد بحث اشاره شده است .
نخست مى گوید: چه کسى ستمکارتر است از کسانى که بر خدا دروغ مى بندند و آیه اى را تحریف و سخنى از سخنان خدا را تغییر میدهند (و من اظلم ممن افترى على الله کذبا).
دسته دوم آنها که ادعاى نبوت و وحى میکنند در حالى که نه پیامبرند و نه وحى بر آنها نازل شده است . (او قال اوحى الى و لم یوح الیه شى ء). دسته سوم آنها که به عنوان انکار نبوت پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) یا از روى استهزاء مى گویند ما هم مى توانیم همانند این آیات نازل کنیم در حالى که دروغ مى گویند و کمترین قدرتى بر این کار ندارند (و من قال سانزل مثل ما انزل الله ).
آرى همه اینها ستمگرند و کسى ستمکارتر از آنها نیست زیرا راه حق را به روى بندگان خدا مى بندند و آنها را در بیراهه سرگردان مى سازند و با رهبرى رهبران راستین مبارزه میکنند، هم خود گمراهند و هم دیگران را به گمراهى میکشانند، چه ظلمى از این بالاتر که افرادى که صلاحیت رهبرى ندارند ادعاى رهبرى کنند آن هم رهبرى الهى و آسمانى .
گرچه آیه مربوط به مدعیان نبوت و وحى است ولى روح آن همه کسانى را که به دروغ ادعاى مقامى را میکنند که شایسته آن نیستند شامل مى شود. سپس مجازات دردناک این گونه افراد را چنین بیان میکند: اگر تو اى پیامبر! این ستمکاران را به هنگامى که در شدائد مرگ و جان دادن فرو رفته اند مشاهده کنى ، در حالى که فرشتگان قبض ارواح دست گشوده اند به آنها مى گویند جان خود را خارج سازید، خواهى دید که وضع آنها بسیار دردناک و اسفبار است (و لو ترى اذ الظالمون فى غمرات الموت و الملائکة باسطوا ایدیهم اخرجوا انفسکم ).
در این حال فرشتگان عذاب به آنها میگویند: امروز گرفتار مجازات خوار کننده اى خواهید شد به خاطر دو کار: نخست اینکه بر خدا دروغ بستید و دیگر اینکه
در برابر آیات او سر تسلیم فرود نیاوردید (الیوم تجزون عذاب الهون بما کنتم تقولون على الله غیر الحق و کنتم عن آیاته تستکبرون ).
نکته ها
در اینجا به چند نکته باید توجه داشت .
۱- مدعیان دروغین نبوت و رهبران قلابى همانطور که مى بینیم به عنوان بد ظالمان در آیه معرفى شده اند و در حقیقت ظلمى بالاتر از این نیست که فکر کسى را بدزدند و عقیده او را تخریب کنند و راه سعادت را بر او ببندند و او را مستعمره فکرى خود سازند.
۲ - جمله باسطوا ایدیهم ممکن است به این معنى باشد که فرشتگان قبض ارواح با گشودن دستها آماده قبض روح آنها مى شوند و ممکن است به معنى دست گشودن براى شروع مجازات آنها بوده باشد .
۳ - اخرجوا انفسکم : جان و روح خود را خارج سازید در حقیقت یکنوع تحقیر از ناحیه فرشتگان قبض ارواح نسبت به اینگونه ظالمان است وگرنه دادن روح و جان کار خود ظالمان نیست بلکه کار آن فرشتگان است ، همانند اینکه هنگام اعدام یک قاتل جانى به او مى گویند اکنون بمیر! و در هر صورت این تحقیر گویا در برابر تحقیرى است که نسبت به آیات خدا و پیامبران و بندگان خدا کرده اند، ضمنا این آیه گواه دیگرى بر استقلال روح و جدائى آن از جسم است . ضمنا از این آیه استفاده میشود که مجازات اینگونه از گناهکاران از همان لحظه جان دادن و مرگ آغاز میگردد.
منبع (ادامه ...):
نیکوترین نیکو ، خُلق نیکو است .
مقدار بهره برداری از زبان
لایَومَ کَیَومِکَ یا أباعَبدِاللّه
امام خامنه ای:
صدا و سیما را دانشگاهی برای تدریس اصول اسلام انقلابی بدانید ...
جوان مومن انقلابی ...
اساتید دانشگاه ...
احساس مسئولیت ...
اقتدار فرهنگی ...
مقاومت ملت ایران ...
عزت اسلامی ...
استقامت ملی ...
امام خامنه ای:
شیعه باید به ولایت افتخار کند و غیر شیعه هم سعی کند آن را بشناسد. ۱۳۷۴/۰۲/۲۸
بخشی از وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی:
امروز قرارگاه حسینبن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).
برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل به و منصوب شرعی و فقهی معصوم. خوب میدانید منزّهترین عالِم دین که جهان را تکان داد اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجاتبخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که بهعنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما بهعنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] بهدور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسولالله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است، دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب میبیند.
بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید سید احسان میر سیار:
امروزخمپارههای جنگ بدون سر و صدا بانوارهای ویدیؤیی به سوی ما پرتاب و چنان حساب شده عمل میکنند که گاهی یکی از آنها چندین خانواده را مورد اثابت قرار میدهد. امروز این آنتنهای ماهوارهاند که کار هدایت توپخانه دشمن را بر عهده دارند.
ای مردم و ای کسانی که نام آزاده برخودگذاردهاید؛ به پاخیزید که جبهههای جنگ امروز به تمام گیتی ما سرایت کرده و در این جنگ مجروحان و کشته شدگان را باید ملبس به لباسهای بیگانه دید. ای مردم امروز فرهنگ ما مورد تهاجم قرارگرفته است و اگر در این جنگ خدای ناکرده شکست راقبول کنیم باید بگوییم که کارما راتمام شده باید بدانید.
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۴ - تفسیر نور:
تفسیر این آیه در ادامۀ آیه ۱۶۳ آمده است.
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۵ - تفسیر نور:
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ یَرَی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذابِ» و بعضی از مردم کسانی هستند که معبودهایی غیر از خداوند برای خود برمیگزینند و آنها را همچون دوست داشتن خدا، دوست میدارند؛ امّا آنان که ایمان دارند، عشقشان به خدا (از عشق مشرکان به معبودهاشان) شدیدتر است و آنها که (با پرستش بت به خود) ستم کردند، هنگامیکه عذاب خدا را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمام نیروها، تنها به دست خداست و او دارای عذاب شدید است.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۵:
امام باقر علیهالسّلام میفرماید: مراد از «دوناللَّه» و «انداد» در این آیه، بتها نیستند؛ بلکه مراد پیشوایان ستمکار و گمراه هستند که مردم آنان را همچون خداوند دوست دارند. «کافی، ج ۱، ص ۳۷۴»
از جهت ادبی نیز کلمۀ «هم» در «یُحِبُّونَهُمْ»، برای انسان به کار می رود، نه اشیاء.
ریشۀ محبّت، کمالدوستی و جمالدوستی است. مؤمنان تمام کمالات و جمالها را در خداوند میبینند، لذا بیشترین عشق را به او ابراز میدارند.
عشق و محبّت مؤمنین، بر اساس شایستگی و لیاقت معشوق است و هرگز به سردی و خاموشی نمیگراید. امّا عشق مشرکان، بر اساس خیال و جهل و تقلید و هوسهای بیهوده است.
پیامهای سورۀ بقرۀ - آیۀ ۱۶۵:
۱. پرستش و محبّت غیر خدا، ممنوع است. «یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ»
۲. احساسات باید در رابطه با اعتقادات باشد. «الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»
۳. برخی از مردم تا وقتی پردهها کنار نرود و قیامت را مشاهده نکنند، به پوچی و بیهودگی راه و فکر خویش پی نمیبرند. «وَ لَوْ یَرَی الَّذِینَ»
۴. قدرت در جذب نیرو مؤثر است «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً»؛ پس جذب غیر او نشوید.
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۶ - تفسیر نور:
«إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ» در آن هنگام که عذاب را مشاهده کنند و پیوند میانشان بریده (و دستشان از همه چیز قطع) گردد، پیشوایان (کفر)، از پیروان خود بیزاری جویند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۶:
به هوش باشیم که رهبرمان کیست و محبّت و عشق چه کسی را در دل داریم؟
بدانیم طاغوتها و غیر خدا، ما را برای خودشان میخواهند تا با قدرت و ارادت ما، به هوسها و آرزوهای خود در دنیا برسند، ولی در قیامت همه را رها و از ما اظهار تنفّر و انزجار خواهند نمود.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۶:
۱. هر عشق و علاقه، که مایهای از عقل و فطرت نداشته باشد، دیر یا زود به سردی گراییده و یا به دشمنی کشیده میشود. «یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ» «تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا»
۲. محبّت، زمینۀ تبعیّت است. «یُحِبُّونَهُمْ» «اتُّبِعُوا»
۳. آیندهنگری لازمۀ عقل است. به کسی عشق و محبّت بورزیم که قدرت داشته باشد و در روز خطر، ما را حمایت کند. «إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا»
۴. معیار اصالت یا بی اصل بودن علاقهها و محبّتها، دیدن عذاب در روزهای خطرناک است. «رَأَوُا الْعَذابَ»
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۷ - تفسیر نور:
«وَ قالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا کَذلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ» و (در آن موقع) پیروان گویند: ای کاش بار دیگری برای ما بود (که به دنیا برمیگشتیم) تا از این پیشوایان بیزاری جوییم، همانگونه که آنها (امروز) از ما بیزاری جستند. بدینسان خداوند اعمال آنها را که مایۀ حسرت آنهاست، به آنها نشان میدهد و هرگز از آتش دوزخ، بیرونآمدنی نیستند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۷:
به فرمودۀ روایات، در قیامت صحنهها و مواقف متعدّدی است. در برخی از آنها مُهر سکوت بر لبها زده میشود و تنها با نگاههای پرحسرت به یکدیگر نگریسته و گریه میکنند.
در بعضی موارد، از همدیگر استمداد کرده و در صحنهای نسبت به هم ناله و نفرین میکنند. در این آیه میخوانیم که پیروان کفر نیز از حمایتها و عشقورزیهای خود نسبت به رهبرانشان به شدّت پشیمان میشوند.
ولی دیگر کار از کار گذشته و تنها حسرتی است که در دل دارند و با زبان میگویند: اگر ما بار دیگر برگردیم، هرگز دنبالهرو آنها نخواهیم بود. کسانیکه اینقدر بیوفا هستند که از ما در این روز تبرّی میجویند، ما هم اگر به دنیا برگردیم، از آنان تبرّی خواهیم جست. آنها حسرت میخورند، ولی مگر از حسرت، کاری ساخته است.
در آیات متعدّد، کلمۀ «خلود» در مورد عذاب به کار رفته است.
بعضی «خلود» را مدّت طولانی معنا میکنند، ولی از جملۀ «وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ» در این آیه استفاده میشود که «خلود» بهمعنای ابدیّت است، نه مدّت طولانی.
در روایات، نمونههایی از حسرت گنهکاران در قیامت به چشم میخورد که از جمله: کسانی هستند که اموال زیادی را برای وارثان خود میگذارند و خود در زمان حیات، کار خیری نمیکنند.
آنان در آن روز مشاهده میکنند که اگر وارث از ارث او کار خوبی انجام داده، در نامۀ وارث ثبت شده و اگر کار بدی کرده، شریکِ جرم وارث قرار گرفته است. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۵۱»
نمونۀ دیگر اهل حسرت، آنانکه عبادات بسیار دارند، ولی رهبری و ولایت علیّ بن ابی طالب علیهماالسّلام را نپذیرفتهاند. «بحار، ج ۲۷، ص ۱۸۴»
انسان، دارای اختیار است. اگر چنین نبود، پشیمانی و حسرت و تصمیم مجدّد در او راه نداشت. پشیمانی و حسرت، نشانۀ آن است که میتوانستیم کار دیگری انجام دهیم. و تصمیم مجدّد، رمز آن است که انسان میتواند با اراده و اختیار، هر راهی را که صلاح بداند، انتخاب کند.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۷:
۱. طاغوتها را رها کنیم. تا آنان ما را در قیامت رها نکردهاند، آنها را در دنیا رها کنیم. «فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ»
۲. در قیامت، چشم انسان حقیقتبین شده و بر کارهای خود، حسرت میخورد. «یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ»
۳. آرزوی برگشت هست، ولی برگشتی نیست. «لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً» «وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۸ - تفسیر نور:
«یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِین» ای مردم! از آنچه در زمین، حلال و پاکیزه است بخورید و از گام های (وسوسهانگیز) شیطان، پیروی نکنید. بهراستی که او دشمن آشکار شماست.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۸:
اسلام، همواره مردم را به بهره بردن از نعمتهای پاک و حلالِ خداوند، سفارش نموده و با هر گونه رهبانیّت و زهد بیجا مبارزه مینماید.
لذا هم خوردنیهای ناسالم را از شیطان میداند «إِنَّمَا الْخَمْرُ» «رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» «مائده، ۹۰»
و هم نخوردن نابهجا را گام شیطان میداند «کُلُوا» «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ» زیرا در برخی از نقلهای تاریخی آمده است که بعضی از طوائف عرب، قسمتی از زراعت و حیوانات را بدون دلیل بر خود حرام کرده بودند و گاهی نیز این تحریمها را به خداوند نسبت میدادند. آیه نازل شد تا رفع ابهام شود.
اسلام، به زندگی مادّی انسان توجّه کامل دارد و در رأس آنها نیازهای غذایی است که در این مورد، دهها آیه و صدها حدیث آمده است.
یکی از وظایف انبیاء نیز بیان خوردنیها و آشامیدنیهای حلال و حرام برای مردم است.
معمولًا قرآن در کنار اجازۀ مصرف، شرطی را بیان کرده است.
مثلًا در اینجا می فرماید: «کُلُوا» «حَلالًا طَیِّباً» همچنین میفرماید: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا» «وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ» «بقره، ۶۰» بخورید و بیاشامید ولی در زمین فساد نکنید.
در آیۀ دیگر میفرماید: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» «اعراف، ۳۱» بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید.
و در جای دیگر میفرماید: «فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا» «حج، ۲۸» بخورید و اطعام کنید.
در تفسیر برهان از امام صادق علیهالسّلام نقل شده است که شخصی به نام طارق، تصمیم گرفته بود تا از همسرش جدا شده و زندگی راهبانهای داشته باشد. حضرت فرمود: «ان هذا من خطوات الشیطان» این از گامهای شیطان است.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۸:
۱. شرط اساسی در مصرف، دو چیز است: حلال بودن، پاکیزه و دل پسندبودن. «کُلُوا»، «حَلالًا طَیِّباً»
۲. اسلام با بعضی ریاضتها مخالف است. «کُلُوا»
۳. بهرهگیری از محرّمات و چیزهای پلید و ناپاک، پیروی کردن از شیطان است. «کُلُوا» «حَلالًا طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ»
۴. نیازهای طبیعی بشر، زمینهای برای انحراف و تسلّط شیطان است. باید ضمن تأمین نیاز، به لغزشهای آن توجّه داشت. «کُلُوا» «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ»
۵. شیطان، انسان را قدمبهقدم منحرف میکند. باید از همان قدم اوّل مواظبت کرد. «خُطُواتِ الشَّیْطانِ»
۶. شیطان برای انحراف مردم، از راههای گوناگونی وارد میشود. «خُطُواتِ»
۷. وادار نمودن مردم به استفاده از حرامها و بازداشتن آنان از نعمتهای حلال، نمودی از دشمنی آشکار شیطان است. «کُلُوا» «حَلالًا طَیِّباً» «إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۹ - تفسیر نور:
«إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» همانا (شیطان)، شما را فقط به بدی و زشتی فرمان میدهد و اینکه بر خداوند چیزهایی بگویید که به آن آگاه نیستید.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۹:
مراحل وسوسۀ شیطان:
در تفسیر روحالبیان آمده است که شیطان در وسوسۀ خود، مراحلی را طی میکند:
ابتدا به کفر دعوت مینماید. اگر موفق نشد، به بدعت، اگر موفق نشد، به گناهان کبیره، اگر موفق نشد به گناهان صغیره، اگر موفق نشد، به کارهای مباح به جای عبادات و اگر باز هم موفق نشد، به عباداتی دعوت می کند که پایینتر است؛ تا شخص از مرحلۀ بالاتر باز بماند.
فرمان شیطان، همان وسوسههای اوست. نه آنکه از انسان سلب اختیار کند تا انسان مجبور به گناه شود.
تأثیر فرمان شیطان، نشان ضعف ماست. هر گاه انسان ضعیف شد، وسوسههای شیطان را همچون فرمان مولا میپذیرد «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ» «نحل، ۱۰۰» وگرنه اولیای خدا، در مرحلهای هستند که شیطان به آنان نفوذ ندارد. «إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ» «حجر، ۴۲»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۹:
۱. نشانۀ دشمنی شیطان، وسوسه برای انجام فحشا و افترا به خداوند است. «عَدُوٌّ مُبِینٌ إِنَّما یَأْمُرُکُمْ»
۲. شیطان، هم دستور به گناه میدهد، هم راه توجیه آن را نشان میدهد. فرمان به سوء و فحشا، همان دستور به گناه و فرمان افترا بستن به خدا، دستور به توجیه گناه است. «یَأْمُرُکُمْ» «وَ أَنْ تَقُولُوا»
۳. اظهار نظر درباره احکام دین و فتوا دادن بدون علم، حرام است. «أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»
۴. حتّی در مقام تردید و شک، نباید چیزی را به خداوند نسبت داد، تا چه رسد به مواردی که بدانیم آن حرف و سخن از خدا نیست. بنابراین باید در تفسیر قرآن و بیان احکام دقّت کرد. «وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»
منبع: تفسیر نور ، محسن قرائتی ، ج ۱ ، ص ۲۵۱ - ۲۵۸.
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۸۸تا۹۰
ذلک هدى الله یهدى به من یشاء من عباده و لو اءشرکوا لحبط عنهم ما کانوا یعملون (۸۸)
اءولئک الذین ءاتیناهم الکتب و الحکم و النبوة فإن یکفر بها هؤلاء فقد وکلنا بها قوما لیسوا بها بکافرین (۸۹)
اءولئک الذین هدى الله فبهدئهم اقتده قل لا اءسلکم علیه اءجرا إن هو إلا ذکرى للعالمین(۹۰)
ترجمه :
۸۸ - این هدایت خدا است که هر کس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمائى میکند، و اگر آنها مشرک شوند آنچه را عمل مى کردند نابود میگردد.
۸۹ - آنها کسانى هستند که کتاب و حکم و نبوت به آنان دادیم و اگر نسبت به آن کفر ورزند (مهم نیست زیرا) کسانى را نگاهبان آن ساخته ایم که نسبت به آن کافر نیستند.
۹۰- آنها کسانى هستند که خداوند هدایتشان کرده پس به هدایت آنان اقتدا کن (و) بگو در برابر این (رسالت و تبلیغ ) پاداشى از شما نمى طلبم . این رسالت چیزى جز یک یادآورى براى جهانیان نیست (و آگاه ساختن و بیدار کردن وظیفه من است و در برابر انجام وظیفه مزد معنى ندارد).
تفسیر
سه امتیاز مهم
به دنبال ذکر نام گروههاى مختلفى از پیامبران الهى در آیات گذشته ، در اینجا اشاره به خطوط کلى و اصلى زندگانى آنها شده ، نخست میفرماید: این هدایت خدا است که بوسیله آن هر کس از بندگانش را بخواهد هدایت و رهبرى میکند
(ذلک هدى الله یهدى به من یشاء من عباده ).
یعنى گرچه آنها مردان صالحى بودند و با نیروى عقل و اندیشه و با تمام وجود خود در طریق هدایت گام بر مى داشتند، ولى باز اگر توفیق الهى شامل حال آنها نمى شد و دست پر مهر او، زیر بازوى آنها را نمى گرفت ، امکان لغزش درباره همه آنها و هر کس ، وجود داشته و دارد.
سپس براى اینکه کسى تصور نکند آنها به اجبار در این راه گام گذاشتند و همچنین کسى تصور نکند که خداوند نظر خاص و استثنائى و بى دلیل در مورد آنها داشته است ، مى فرماید: اگر فرضا این پیامبران با آنهمه مقام و موقعیتى که داشتند مشرک میشدند، تمام اعمالشان بر باد میرفت (و لو اشرکوا لحبط عنهم ما کانوا یعملون ).
یعنى آنها نیز مشمول همان قوانین الهى هستند که درباره دیگران اجرا میگردد و تبعیضى در کار نیست .
در آیه بعد به سه امتیاز مهم که پایه همه امتیازات انبیاء بوده اشاره کرده اینها کسانى بودند که کتاب آسمانى به آنان داده ایم و هم مقام حکم و هم نبوت (اولئک الذین آتینا هم الکتاب و الحکم و النبوة ).
البته منظور این نیست که همه آنها داراى کتاب آسمانى بودند بلکه چون سخن از مجموع آنها در میان است کتاب به مجموع نسبت داده شده ، درست مثل این است که میگوئیم : در فلان کتاب دانشمندان و کتب آنها معرفى شده است ، یعنى کتب آنهائیکه کتابى تالیف کرده اند.
ضمنا در اینکه منظور از حکم چیست ، سه احتمال وجود دارد:
۱- حکم به معنى عقل و فهم و درک یعنى علاوه بر اینکه کتاب آسمانى در اختیار آنها گذاشتیم قدرت درک و فهم آن را به آنها بخشیدیم زیرا وجود کتاب بدون وجود درک و فهم قوى و کامل ، اثرى نخواهد داشت . ۲ - مقام داورى ، یعنى آنها در پرتو قوانین آسمانى که از کتاب الهى استفاده مى کردند میتوانستند در میان مردم قضاوت کنند و شرائط یک قاضى و دادرس عادل همگى در آنها بطور کامل جمع بود.
۳- حکومت و زمامدارى ، زیرا آنها علاوه بر مقام نبوت و رسالت ، داراى مقام حکومت نیز بودند. شاهد بر معانى فوق علاوه بر اینکه معنى لغوى حکم با تمام این معانى تطبیق مى کند این است که در آیات مختلف قرآن نیز حکم در این معانى بکار رفته است . و هیچ مانعى ندارد که حکم در آیه فوق در یک معنى جامع که همه مفاهیم سه گانه فوق را شامل شود، استعمال شده باشد، زیرا حکم در اصل - آنچنان که راغب در کتاب مفردات میگوید به معنى منع و جلوگیرى است ، و از آنجا که عقل جلو اشتباهات و خلافکاریها را میگیرد، همچنین قضاوت صحیح مانع از ظلم و ستم است ، و حکومت عادل جلو حکومتهاى نارواى دیگران را میگیرد، در هر یک از این سه معنى استعمال مى شود.
البته همان گونه که اشاره کردیم که همه انبیاء داراى این همه مقامات نبودند ولى هنگامى که احکامى به جمعى اسناد داده میشود، لزومى ندارد که همه افراد آن جمع داراى تمام آن احکام باشند، بلکه ممکن است بعضى از آنها فقط داراى بعضى از آن احکام باشند و لذا موضوع کتاب آسمانى که تنها براى عده اى از انبیاى نامبرده وجود داشته مشکلى براى ما در فهم آیه فوق ایجاد نمیکند.
سپس مى فرماید: اگر این جمعیت ، یعنى مشرکان و اهل مکه و مانند آنها، این حقایق را نپذیرند، دعوت تو بدون پاسـخ نمى ماند، زیرا ما جمعیتى را ماموریت داده ایم که نه تنها آن را بپذیرند بلکه آن را محافظت و نگهبانى کنند جمعیتى که در راه کفر گام بر نمیدارند و در برابر حق تسلیمند (فان یکفر بها هؤلاء فقد وکلنا بها قوما لیسوا بها بکافرین ).
در تفسیر المنار و تفسیر روح المعانى از بعضى از مفسران نقل شده که منظور از این جمعیت ، ایرانیان هستند، (که به زودى اسلام را پذیرفتند و در پیشرفت آن با تمام قوا کوشیدند و دانشمندان آنها در فنون مختلف اسلامى کتابهاى فراوان تالیف کردند).
در آخرین آیه ، برنامه این پیامبران بزرگ را یک سرمشق عالى هدایت به پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) معرفى کرده ، و مى گوید: اینها کسانى هستند که مشمول هدایت الهى شده اند و به هدایت آنها اقتدا کن (اولئک الذین هدى الله فبهداهم اقتده ).
این آیه بار دیگر تاکید مى کند که اصول دعوت همه پیامبران الهى یکى است ، اگر چه از نظر ویژگیها و خصوصیات ، به تناسب نیازمندیهاى مختلف هر زمان تفاوتهاى قابل ملاحظه اى داشته اند، و آئین هاى بعدى کاملتر از آئین هاى قبلى بوده اند کلاسهاى علمى و تربیتى ، تا به آخرین آنها که برنامه نهائى است ، یعنى اسلام ، رسیده است .
در اینکه منظور از این هدایت که باید سرمشق پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) قرار گیرد چیست ؟ بعضى از مفسران احتمال داده اند که همان صبر و پایدارى در مقابل مشکلات ، و بعضى گفته اند مقصود توحید و تبلیغ رسالت است ، ولى ظاهرا هدایت مفهوم وسیعى دارد که هم توحید و سایر اصول اعتقادى را شامل مى شود و هم صبر و استقامت ، و هم سایر اصول اخلاق و تعلیم و تربیت .
از آنچه گفتیم روشن مى شود که آیه فوق هیچ منافاتى با این ندارد که اسلام ناسخ ادیان و شرایع پیشین باشد، زیرا نسخ تنها شامل قسمتى از احکام میشود،
نه اصول کلى دعوت آنها.
سپس به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور داده مى شود که به مردم بگوید: من هیچگونه اجر و پاداشى در برابر رسالت خود از شما تقاضا نمى کنم ، همانطور که پیامبران پیشین چنین درخواستى نکردند، من هم از این سنت همیشگى پیامبران پیروى کرده و به آنها اقتدا میکنم (قل لا اسئلکم علیه اجرا).
نه تنها اقتداء به پیامبران و سنت جاویدان آنها ایجاب مى کند که پاداشى مطالبه نکنم بلکه از آنجا که این آئین پاک که براى شما آورده ام یک ودیعه الهى است که در اختیار شما قرار میدهم ، در برابر رساندن ودیعه الهى به شما اجر و پاداش ، مفهومى ندارد.
به علاوه این قرآن و رسالت و هدایت یک بیدار باش و یادآورى به همه جهانیان است (ان هو الا ذکرى للعالمین ).
و چنین نعمت عمومى و همگانى ، همانند نور آفتاب و امواج هوا و بارش باران است که جنبه عمومى و جهانى دارد، و هیچگاه خرید و فروش نمى شود و کسى در برابر آن اجر و پاداشى نمى گیرد، این هدایت و رسالت نیز جنبه خصوصى و اختصاصى ندارد که بتوان براى آن پاداش قائل شد، (با توجه به آنچه در تفسیر این جمله گفته شد پیوند آنها با یکدیگر و با آیات قبل کاملا روشن میگردد).
ضمنا از جمله اخیر به خوبى استفاده مى شود که آئین اسلام جنبه قومى و و منطقهاى ندارد و یک آئین جهانى و همگانى است .
منبع (ادامه ...):
بسم الله الرحمن الرحیم
ضرورت وجود امام حتّی در زمان غیبت
علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین طباطبائی قدّس سرّه
وظیفۀ امام تنها بیان صورى معارف و راهنمایى ظاهرى مردم نیست؛
و امام چنان که وظیفه راهنمایى صورى مردم را به عهده دارد همچنان ولایت و رهبرى باطنى اعمال را به عهده دارد و اوست که حیات معنوى مردم را تنظیم مىکند و حقایق اعمال را به سوى خدا سوق مىدهد.
بدیهى است که حضور وغیبت جسمانى امام دراین باب تأثیرى ندارد وامام از راه باطن به نفوس و ارواح مردم اشراف و اتصال دارد.
«شیعه در اسلام» ص ۱۹۸
https://old.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx
امام رضا علیه السلام :
اِنَّ یَومَ الغَدیرِ فِی السَماءِ اَشهَرُ مِنهُ فِی الاَرضِ؛
روز غدیر در آسمان مشهورتر از زمین است.
تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان) ج6، ص 24 ، ح 52
بسماللهالرحمنالرحیم
سلام و رحمت خداوند بر آن شهیدان والا مقام
بزرگداشت شهدای عزیز و احیاء یاد و نام آنان وظیفهئی مقدس است که خداوند توفیق آن را به شما عنایت فرموده است. سعی کنید سیرهی این بندگان شایستهی خدا را فرهنگ عمومی و شخصیت آنان را الگوی جوانان خود قرار دهید.
والسلام علیکم و رحمة الله
سیدعلی خامنهای
۱۴۰۲/۰۳/۰۱
حضرت آیتالله امام خامنهای در دیدار دستاندرکاران کنگره شهیدان سبزوار و نیشابور:
باید با شیوههای خلاقانه و جذاب، یاد، سلوک و مجاهدت شهدا به نسل جوان منتقل شود
۱۰ /خرداد/ ۱۴۰۲
روایت کربلا
https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=48478
شبیب برده حارث بن سریع همدانى جابرى
شبیب قهرمانى دلیر بود و همراه سیف و مالک پسران سریع آمد و پیش از ظهر عاشورا به شهادت رسید.
https://harimeharam.ir/shohada/22/2
شهید مدافع حرم شهید محمد اتابه
تاریخ شهادت : 1395/08/09 | محل شهادت : حلب - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
خدایا عملی ندارم که بخواهم به آن ببالم، جز معصیت چیزی ندارم والله اگر تو کمک نمیکردی و تو یاریم نمیکردی به اینجا نمی آمدم و اگر تو ستار العیوبی را بر میداشتی میدانم که هیچ کدام از مردم پیش من نمی آمدند. هیچ بلکه از من فرار می کردند حتی پدر و مادرم. خدایا به کرمت و به مهربانیت ببخش آن گناهانیکه مانع از رسیدن بنده به تو می شود. الهی العفو … اللهم ارزقنی توفیق شهادت فی سبیلک – آمین
شهید مدافع حرم شهید احمد محمد مشلب (غریب طوس)
شهادت : 10/12/1394 ... محل شهادت : سوریه - ادلب
بخشی از وصیت نامه:
«السلام علیک یا اباعبدالله، یا مظلوم کربلا رحمة الله و برکاتُه. سلام بر حضرت زینب سلامالله علیها و برادرش ابوالفضل العباس علیهالسلام، سلام بر امام مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و با آرزوی تعجیل در فرجش و درود بر نائب بر حق او، امام خامنهای (مدظلهالعالی) و درود بر روح امام راحل بنیانگذار جمهوری اسلامی، درود بر مرد مقاومت و استقامت سید حسن نصرالله (حفظه الله)، درود و رحمت و برکات خدا بر شما باد ...
قطعاً شهادت گل رُز زیبایی است که هنگامیکه فکرمان به آن نزدیک میشود آرزوی مشاهدهی آن را داریم و زمانیکه شهادت را مشاهده میکنیم آرزو داریم رایحهی خداوند را استشمام کنیم و هنگامیکه آن رایحهی الهی را استشمام کردیم صفحات روحمان به جهان جاودانگی کشیده میشود و این میتواند یک آغاز باشد. بسیاری از ما از آنها (شهدا) درس شهادت را فراگرفتهایم و سعی کردند شهادت را برای ما مجسم کنند؛ بسیاری آرزوی شهادت دارند و منتظر آن هستند ...
ای برادرانم، ای مجاهدان راه خدا، باید هرکدام از شما عنصر فعالی باشید تا پایان زندگیتان با شهادت خاتمه یابد و به خدا قسم که پایان زندگی نمیشود، بهجز شهادت باشد. دنیا را همه میتوانند تصاحب کنند، اما آخرت را فقط با اعمال نیک میتوان تصاحب کرد. میگویم من نیز این مسیر را طی کردم که بسیاری فکر میکنند سخت است، اما اگر از دید خدایی به آن بنگریم چیزی بهجز آسانی در آن نمیبینی و من این مسیر را برای رسیدن به خدا و نزدیکی به او طی کردم. این راه امتداد مسیر کربلاست و ادامهدهندهی این راه هستم و در این مسیر گام خواهم برداشت ...
به مادرم که خون رگهایم از اوست؛ مادرم! به تو دعایی همراه با لبخند برای دیدار پروردگارم هدیه میکنم. مادرم! ای نور چشمانم، ای مهربان، آیا میتوان لحظهای بهتر و شیرینتر از شهادت به دست آورد؟
ای اولین کلمهای که از زبانم خارج شد؛ ای اولین آموزگار مکتب شهادت، که با شیر خود جهاد درراه خدا را به من یاد دادی، ای کسی که با دستانش مرا تکان داد، ای کسی که مرا بزرگ کرد تا مردی از مردان صاحبالزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشم، سلام! گرمترین سلامها بر تو زن صبور باد. ای کسی که درراه شهادت، بیشتر از من پرسیدی و در این راهِ کربلایی تأکید کردی به قرآن و اهلبیت علیهمالسلام تمسک بجوی؛ مرا در دعایت فراموش نکن، که دعای تو مستجاب میشود و امیدوارم که تو را در جوار سرور زنان، حضرت فاطمه سلامالله علیها روسفید کنم ...
ای مادرم! صحبت با تو خیلی خوب است ولی وقت تنگ است. مرا ببخش و از تقصیراتم بگذر. مادرم! دوستت دارم و تو خسته شدی و زحمت کشیدی تا مرا بزرگ کردی. میخواهم به تو بگویم که مثل حضرت زینب سلامالله علیها صبر کنی. مثل امالبنین سلامالله علیها که چهار پسر تقدیم کرد و صبور ماند و برای پسرانش ناراحت نشد و برای امام حسین علیهالسلام ناراحت شد. تو یک پسر تقدیم کردهای و باید پسران بیشتر و جوانان بیشتری تقدیم کنی و صبور باشی. قطعاً باید صبور و مؤمن باشی، چون تو مرا در این خط بزرگ کردی و برای تو عجیب نیست که پسرت شهید شود. تو بودی که برای شهادتم دعا کردی و مرا برای آن تربیت کردی. پس صبور و مؤمن باش و مرا ببخش و برایم دعا کن. میخواهم به تو بگویم؛ دوری سخت است ولی دوباره همدیگر را در بهشت ملاقات میکنیم. از من راضی باش و مرا ببخش ...
پدر عزیزم؛ سلام بر تو ای مرد راستگو و ای رفیق، ای کسی که عشق به اهلبیت علیهمالسلام و شهادت را به من یاد دادی، از تو ممنونم ای پدرم، زیرا تو بودی که این راه را به من نشان دادی ...
خواهرم! ... در خط اهلبیت علیهمالسلام باش، مواظب دین و نماز و حجاب ... خود باش ...
سلام بر شما ای برادران! مرا ببخشید و دعا کنید و صبر کنید و بدانید که دنیا فانی است و من در کنار پروردگار هستم. به جوانان توصیه میکنم که نماز خود را در اول وقت بخوانید، قرآن بخوانید زیرا که بسیار مهم است. مواظب نماز و دین خود باشید. محرم و عاشورا را زنده نگهدارید و زیارت عاشورا را بخوانید که بسیار مهم است، حتی شده روزی یکبار، زیرا بسیار مهم است. مواظب خود باشید و برای ما دعا کنید و مرا ببخشید ...
و به دختران مسلمان! اینکه مواظب حجاب خود باشید که این مهمترین چیز است. در اجتماع ما کسی به فکر رعایت حجاب و اخلاق نیست، ولی شما به فکر باشید و زینبی برخورد کنید. سهچهارم دختران حال حاضر حجابشان حجاب نیست و چیزهایی که میپوشند واقعاً حجاب نیست. ممکن است عبا بپوشند ولی عبایشان دارای مُد و زرقوبرق است که من برای اولین بار است که میبینم و حجابشان حجاب نیست. (چرا) ما داریم به سراغ بدعتها میرویم. برخی حجاب دارند ولی بدننما و یا حجاب دارند ولی به مردان نگاه میکنند. باید چشمان خود را به زمین بدوزند و احترام عبایی را که بر سردارند را نگهدارند. ما باید از فاطمه زهرا سلامالله علیها الگو بگیریم. حضرت زینب سلامالله علیها بهگونهای بود که غیر از حضرت علی علیهالسلام کسی او را نمیدید. عدهای حجاب بر سردارند ولی همراه با مدلهای جدید،یا صورتها را آرایش میکنند! ...
الآن همهی رابطهها در موبایل است و روابط بین دختر و پسر بسیار زیاد شده است، عجیب است که اینها از کجا میآیند؟ همه میدانند که من از موبایل و فیسبوک استفاده میکنم و همهی مردم مرا میشناسند که در فیسبوک از نکتههای طنز و عکس استفاده میکنم؛ ولی هیچگاه اموری که در حال وقوع است برای من رخ نمیدهد. من هم مثل جوانهای دیگر هستم و من هم جوان هستم و فیسبوک و همهی چیزهای دیگر را دارم و از اغلب برنامههای اجتماعی و دنیای مجازی استفاده میکنم ولی ...
حضرت صاحبالزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خدا به شما صبر دهد، زیرا او منتظر ماست نه اینکه ما منتظر او باشیم. هنگامی میشود گفت منتظریم که خود را اصلاح کنیم ولی اگر خود را اصلاح نکنیم هیچگاه ظهور نخواهد کرد. اما صادق علیهالسلام میفرماید: از تقصیرهای بر گردنم گریه میکنم و به سؤالی که در قبر قرار است از من پرسیده شود. اگر از من در قبر بپرسند که تو برای جبهه و این راه چه کردهای چه خواهی جواب بدهی، میگویی که میتوانستم در این راه گام بردارم؟ میتوانستی؟ چرا نرفتی؟ باید بیدار شد... میتوانی و نمیآیی؟ من خواب بودم بیدار شدم...!
اکنون جهاد کردم و به جبهه آمدم،زیرا از تو سؤال میشود که چه میکنی و چه کردهای برای این راه؟ این راهی است که امام حسین علیهالسلام و اهلبیت علیهمالسلام ویارانش برای آن شهید شدند و ما الآن داریم آن را ادامه میدهیم ولی مردمی را میبینی که به این راه ایمان ندارند، واقعاً چرا اینطور میشود؟ میگویند چگونه اینها میروند؟ این راه امام حسین علیهالسلام است و او به خاطر ما و دین و ناموسمان شهید شد و الآن جوانان به جبهه میآیند و میجنگند و برای دین و ناموسشان شهید میشوند ... میخواهم با عناصر حزبالله سخن بگویم ... پیرو ولی و بزرگان باشید ... این راه و افراد و عناصرش زمینهساز ظهور صاحبالزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند و راهی که در پیش داریم راهی است در مسیر خدا و با شهادت به خدا خواهیم رسید ...
خدا به شما عافیت بدهد و از تمامی مخاطبان این وصیتنامه تشکر میکنم و آخرین دعا این است؛ خدا را شکر میگویم. خداوند من و شما را از مجاهدین در راهش و از عملکنندگان به وعده (الهی) و ازجمله شهیدان قرار دهد و بدنهایمان غرق در خون بهسوی دنیای دیگر و اباعبدالله علیهالسلام برود ...
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا